سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

خواندن شعرهایی همچون این شعر در عزاداریها و مولودی ها چه حکمی دارد؟ منم سگ حسین، تویی ارباب حسین، و بعد صدای سگ درآوردن.

پاسخ:

از هر کلام و کاری که موجب وهن مذهب است باید اجتناب شود و اشعاری خوانده شود که حاوی مطالب صحیح در مقام بلند ائمه و یا مصائب آنها و نیز زنده کننده اهداف آنها باشد.

(ر.ک استفتائات امام (ره)، ج3، ص579 عزاداری)




موضوع مطلب : امام حسین(ع) ، سید الشهدا ، عزاداری ، مداحی ، اشعار ، شعر ، مولو

          
یکشنبه 91 آذر 12 :: 12:40 عصر

در مراسم عزاداری شبها و روزهای محرم در شهر ما مداحی به سبک موسیقی های غربی به همراه گروه موزیک انجام می گیرد، این امر چه حکمی دارد؟

پاسخ:

مراسم عزاداری حضرت سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ که افضل قربات است باید بنحو صحیح و مطابق موازین شرعی انجام گیرد و استفاده از آلات موسیقی، مناسب با عزاداری سالار شهیدان نیست و شایسته است مراسم عزاداری به همان صورت متعارفی که از قدیم متداول بوده برگزار شود تا همگان بتوانند از برکات آن بهره مند گردند. (ترجمه استفتائات مقام معظم رهبری چاپ وزیری، س1448 و 1449)




موضوع مطلب : امام حسین(ع) ، سیدالشهدا ، مداحی ،موسیقی ، موسیقی غربی، موزیک ،ع

          
شنبه 91 آذر 11 :: 12:23 عصر

آیا زدن طبل و شیپور در تعزیه حضرت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ جایز است یا نه؟

پاسخ:

اگر از آلات لهو و لعب نباشد و وهن بر مذهب هم نشود مانع ندارد. (ر.ک استفتائات حضرت امام (ره)، ج3، ص583)




موضوع مطلب : امام حسین(ع) ، سید الشهدا ، طبل ، شیپور ، تعزیه ، لهو ، لعب ،بهش

          
شنبه 91 آذر 11 :: 12:16 عصر

نظر اسلام راجع به فال و تفأل چیست؟

پاسخ:

فال زدن در سه مورد اطلاق می شود:
1.به زبان یا به دل نیک آوردن (به دیده خیر نگریستن).
2. مشورت خواهی و استخارة متعارفی که برای انجام امری و یا ترک آن با قرآن و یا تسبیح انجام می گیرد.
3. پیش گویی نسبت به وقایعی که می خواهد رخ دهد.
علم فال علمی است که بوسیله آن برخی از حوادث آینده دانسته می شود و این کار بوسیلة کلام مسموع یا گشودن قرآن یا کتب بزرگان مثل دیوان حافظ و مثنوی و نظایر آن که به تفأل شهرت دارد انجام می پذیرد. برخی از علمای دین تفأل با قرآن را مجاز شمرده و به گفته بعضی صحابه استناد کرده اند پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ تفأل را دوست می داشت و از تطیّر منع می فرمود.(1)
فال نیک و بد زدن در میان همه اقوام بوده و هست و به نظر می رسد سرچشمه آن عدم دسترسی به واقعیات و نا آگاهی از علل واقعی حوادث بوده است و به هر حال بدون شک این دو اثر طبیعی ندارند ولی دارای اثر روانی هستند. فال نیک امید آفرین است در حالی که فال بد موجب یأس و نومیدی و ناتوانی می شود و از آنجا که اسلام همواره از مسائل مثبت استقبال می کند از فال نیک نهی نکرده ولی فال بد را بشدّت محکوم کرده است و حتی در بعضی از روایات آن را در حد شرک شمرده اند. از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده که فرمودند: فال بد زدن و آن را در برابر خدا در سرنوشت خویش مؤثر دانستن یک نوع شرک به خدا است.(2)
و در حدیث معروفی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده: کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید. در حالات خود پیامبر و پیشوایان دین ـ علیه السّلام ـ نیز دیده می شود که گاهی مسائلی را به فال نیک می گرفتند، مثلاً در جریان برخورد مسلمانها با کفار مکّه در سرزمین (حدیبیه) می خوانیم هنگامی که (سهل بن عمرو) به عنوان نمایندة کفار مکّه به سراغ پیامبر آمد و حضرت از نام او آگاه گردید. فرمود: «قد سهل علیکم امرکم» یعنی از نام سهل من تفأل می زنم که کار شما سهل و آسان می گردد.(3)
در جوامعی که به خدا ایمان ندارند ـ هر چند از نظر علم و دانش روز پیشرفت های فراوانی کسب کرده اند ـ اعتقاد به اقبال و بخت و خرافات دیگر فراوان دیده می شود به نحوی که گاهی افتادن یک نمک پاش بر زمین آنها را سخت ناراحت می کند و منزل و اتاق و صندلی که شماره آن سیزده باشد نحس شمرده و وحشت می نمایند، و هنوز هم بازار رمّالان و فال گیران در میان آنها گرم است، و مسأله موهوم بخت و طالع در میان آنها مشتری فراوان دارد، ولی قرآن مجید می فرماید:
بخت و طالع و پیروزی و شکست و موفقیت و ناکامی شما همه نزد خداست، خدائی که حکیم است و مواهبش را طبق شایستگی هائی که بازتاب ایمان و عمل و گفتار و کردار آنهاست تقسیم می کند. به این ترتیب اسلام پیروان خود را از وادی خرافه به حقیقت و از بیراهه به راه راست دعوت می نماید.
و باز در جریان نامه نوشتن پیغمبر به خسرو پرویز آمده است که او را به اسلام دعوت نمود و خسرو پرویز نامه حضرت را پاره کرد و در جواب نامه، مشتی خاک برای آن حضرت فرستاد. پیامبر همین عمل را به فال نیک گرفت و فرمود: به زودی مسلمانان، خاک کشور او را مالک می شوند. پیامبر از این گونه تفألها در موارد بسیاری داشته است.(4)
قرآن مجید از امتهای گذشته نقل می نماید که به پیامبر خود می گفتند: ما تو را شوم می دانیم و به تو فال بد می زنیم و به همین جهت به تو ایمان نمی آوریم، و آن پیامبر در جوابشان می گفت: فال بد، حق را ناحق و باطل را حق نمی کند و کارها همه به دست خدای سبحان است نه به دست فال، که خودش مالک خودش نیست، تا چه رسد به این که مالک غیر خودش باشد و اختیار خیر و شرّ ، سعادت و شقاوت دیگران را در دست داشته باشد.
و از احادیث هم استفاده می شود که فال چیزی نیست، هر چه هست اثر نفس خود آدمی است، از منابع و جوامع روائی ما استفاده می شود که اثری که در تطیّر و تفأل می بینیم مربوط به نفس آدمی است و تمام امور به دست خداوند منان می باشد.(5)
پس فال به خودی خود اعتبار ندارد و مورد امضای شارع (تأیید دین) نیست، ولی چون فال نیک حرکت آفرین و امید آور می باشد و اثر روانی زیادی دارد لذا به آن توصیه نموده اند و از فال بد شدیداً نهی نموده اند. و آن را در بعضی روایات در حد شرک دانسته اند: فال بد زدن و آن را در برابر خدا در سرنوشت خویش مؤثر دانستن یک نوع شرک به خداست.(6)
انسان وقتی می خواهد کاری انجام دهد، ناچار تمام جوانب آن را بررسی می نماید و فکر خود را که موهبتی خدادادی است به کار می اندازد و اگر از این راه نتوانست صلاح خود را تشخیص دهد ناگزیر باید از دیگران کمک بگیرد و تصمیم خود را با کسانی که صلاحیت مشورت دارند در میان بگذارد تا به کمک فکر آنها صلاح را تشخیص دهد و اگر از این راه هم به نتیجه نرسید چاره ای ندارد جز این که به خدای خود متوسل شده ، خیر خود را از او مسألت نماید، که این همان «استخاره» است . روایات زیادی در رابطه با استخاره داریم و مورد تأیید اعلام قوم می باشد که انسان را از تحیر خارج می نماید و راهی پیش پای انسان می گذارد.

 


پاورقی:


1. علی اکبر، دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول، ج10، ص 14949.
2. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیة، چاپ هفتم، 1361، ج12، ص52.
3. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، آخوندی دارالکتاب الاسلامیة، چاپ دوم، 1389، هـ . ق، ج19 ، ص 86.
4. طریقه دار، ابوالفضل، کندوکاوی دربارة استخاره و تفأل، قم، انتشاراتی مدین، 1374، ص 180.
5. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج8 و 5، ص237 ـ407.
6. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ج12 ، ص 52.




موضوع مطلب : اسلام - فال - تفال - بهشت بهشتیان - استخاره .

          
سه شنبه 91 آبان 23 :: 8:4 عصر

مصادیق عزاداری شیعیان و عملکرد آنها در عزاداری‌ها مانند سینه زنی، زنجیر زنی و... مغایر احکام شرع می‌باشد که قابل توجیه نیست.

پاسخ:

شکی نیست که عزاداری با همة عظمتی که دارد، مانند هر چیز دیگر خالی از آفت و یا آفاتی نبوده است «لکل شیء آفة» که عوام مردم به مرور زمان و در اثر سهل‌انگاری‌ها برخی آداب و مراسمی را وارد عزاداری نموده‌اند که بی‌تردید از مصادیق عزاداری و سوگواری به شمار نمی‌آیند. بلکه از آفات آن شمرده می‌شود مانند:
1. نواختن شیپور و نی و اجرای آهنگهای مبتذل
2. انجام برخی کارهای خرافی
3. اشعار غلوآمیز و به کار بردن واژه‌هایی که خلاف اعتقادات دینی و مذهبی است
4. در اختیار گرفتن مجالس عزاداری به وسیله افراد بی‌سواد و کسانی که به جای پرداختن به محتوای مجالس به ظواهر و مداحی‌های بی‌روح و... تمام این امور بدون همانگی با دستور فقها و مراجع عظام شیعه بوده است (چنانکه از این گونه انحرافات در بین عوام هر دین و مذهبی از جمله عوام اهل سنت نیز وجود دارد) و هیچ یک از موارد مذکور مورد تأیید فقهای شیعه نیست بلکه آن را تحریم نموده‌اند، و فریاد برآورده‌اند بر سر کسانی که این تحریفات و انحرافات را ایجاد نموده‌اند.(1) ولی این بدان معنی نیست که تمام مصداق‌های آن انحرافی و خلاف شرع است، زیرا اولاً اگر برای یک عمل و رفتاری دلیلی بر نفی و حرمت آن وجود نداشت و به اصطلاح مشکوک بود، از نظر عقل نبود دلیل به معنای آن نیست که آن عمل یا رفتار غیرمشروع است، چنانکه از نظر شرع نیز روشن است که صرف نبودن استدلال، دلیل بر غیرمشروع بودن نیست وگرنه بایستی بسیاری از اعمال و رفتار مسلمانان را که در صدر اسلام نبوده و پس از آن پدید آمده غیرمشروع دانست، علمای اصول می‌گویند اگر در موردی که حکمش روشن نیست و از جانب شارع دلیلی بر اثبات یا نفی آن نیامده اصل و قاعدة برائت یا اصالة به معنای استصحاب عدم جعل حرمت جاری می‌شود چنانکه قاعدة معروف «قبح عقاب بلا بیان»(2) (زشت بودن عذاب در جایی که بیانی بر حرمت نیامده است.) و آیات نفی عذاب بدون حجت(3) این اصل را تأیید می‌کند، موارد و مصادیق مشکوکة عزاداری چون سینه‌زنی و زنجیرزنی، در صورتی که زیانی به بدن نرساند، می‌تواند مصداق این قاعده قرار گیرد.
ثانیاً: با توجه به اینکه اصل عزاداری و گریه مورد تأیید قرآن کریم می‌باشد چون نوعی تعظیم شعائر دینی، و گرامی داشت، و بزرگداشت دستورات اساسی اسلامی به حساب می‌آید مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ(4) و همچنین بارزترین مصداق اظهار ارادت و مودت به اهل بیت عصمت و طهارت شمرده می‌شود قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی(5) بگو هیچ اجر و پاداشی از شما نمی‌خواهم مگر محبت دوستی به نزدیکان و اهل بیتم. و فریادی است علیه بیدادگران و ستمگران(6) و اظهار محبت و عشق است به فرزند رسول و عزیز فاطمه، چنانکه یعقوب در فراق فرزندش اشک ریخت.(7) و همچنین مورد تأیید سخنان و سیرة پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ (8) و سیرة اصحاب و یاران او می‌باشند.(9) مصداقهای عزاداری و موارد و شکل‌های آن در بین هر جامعه و ملتی مختلف و متفاوت می‌باشد مثلاً در زمان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بعد از رحلت حضرت چند نوع عزاداری مرسوم بوده است:
1. گریه کردن اشک ریختن: دست به سوی آسمان بلند نمودن ودر حق قاتلان حسین ابن علی نفرین کردن، چنانکه شخص پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اصحاب این عمل را بعد از خبر دادن جبرئیل شهادت حسین ـ علیه السّلام ـ را انجام دادند.(10)
2. تجمع در مسجد، و دسته جمعی گریه و فریاد نمودن «فارتجت المدینة ضجة واحدة»(11) به گونه‌ای بلند گریه می‌کردند که گویا برای حج لبیک می‌گویند «ولها ضحیح بالبکاء کضجیج الجاج»(12)
3. خاک قبر را به سر و صورت ریختن و گریه و ضجه زدن، چنانکه فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ در مرگ پدر انجام داد و مرتب کنار مزارها نماز خواندن و اشک ریختن چنانکه در شهادت حمزه این عمل را مکرراً انجام داد.(13)
4. گریه کردن خود را بر جنازه انداختن و بوسیدن پیشانی میت (سه مرتبه) چنانکه خلیفه دوم این عمل را با پیکر پاک پیامبر اسلام بعد از رحلت انجام داد.(14)
5. گریه طولانی کردن، بر خاک افتادن و غش کردن چنانکه امیرالمؤمنین هنگام عبور از کربلا رفتار نمود «بکی بکاءً طویلاً و بکینا معه حتی سقط لوجهه و غشّ علیه طویلاً»(15) ایشان گریة طولانی کردند و ما همراه ایشان گریه کردیم تا اینکه به صورت به زمین افتاد و به مدت طولانی در حال بیهوشی بودند.
با این که در روایات عزاداری این نوع رفتارها مشخصاً بیان نشده، و هیچ کس هم به صحابه، در موراد فوق اعتراض نکرد، این نشان می‌دهد هرچیزی که مصداقهای عزاداری به حساب آید، و دلیل و منعی بر آن نداشته باشیم جائز است و قهراً در کشورهای مختلف نوع عزاداری فرق می‌کند، در بعضی کشورهای اسلامی از جمله در ایران، رسم است که در عزاداری بر اهلبیت سینه و یا زنجیز می‌زنند (البته در صورتی که زیان و ضرری بر بدن نرساند) می‌زنند و یا در حسینیه‌ها و تکایا تجمع می‌کنند و بعد از شنیدن وعظ و نصیحت، به خواندن روضه و نوحه اشک می‌ریزند و ناله می‌کنند و.. اینها مصداق عزاداری می‌باشند و هیچ دلیلی بر منع نداریم لذا شرعاً هیچ منع و حرمتی پیدا نمی‌کند. و امیرالمؤمنین در نامه به مالک اشتر فرمود: «هرگز سنت پسندیده‌ای را که پیشوایان این امت به آن عمل کرده‌اند، و ملت اسلام به آن انس و الفت گرفته و امور رعیت به وسیلة آن اصلاح می‌گردد، نقض مکن! و نیز سنت و روشی که به این سنت‌های گذشته زیان وارد می‌سازد احداث منما که اجر، برای کسی خواهد بود که آن سنتها را برقرار کرده و گناهش بر تو که آنها را نقض نموده‌ای»(16)
ثالثاً بر اثر گذشت زمان مصداقهای موضوع حکمی در حال تغییر و عوض شدن است مثلاً در قرآن داریم وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ(17) هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها (دشمنان) آماده سازید و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد) تا بوسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید یک زمان مصداق آیه اسب و شمشیر و تیر و کمان... بود و زمانی تفنگ و زمانی تانک و توپ، و الان هم موشک‌ها و هواپیماهای پیشرفته... تمام این مصداقها مشمول آیه هستند و یا لااقل طبق اجتهاد علماء و اجازة آنها، قابل تطبیق بر این مصداقها نیز می‌باشد، در مسئله عزاداری هم چون اصل آن (چنانکه گذشت) از نظر قرآن و سنت تایید شده است در مصداق‌ها، در هر مذهبی باید علمای هر مذهب و مراجع آن مذهب معین کند کدام مصداق جائز و حلال است و کدامیک حلال نیست.
در آخر مواردی از عزاداری را علماء و مراجع عظام اجازه فرموده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

1. آیت الله فاضل لنکرانی:س: دلیل سینه زدن برای ائمه ـ علیهم السّلام ـ چه می‌باشد؟
ج: سینه زنی یکی از مظاهر مهم عزاداری است و ابراز تنفر از ظلم بنی‌امیه است و نه تنها اشتباه نیست بلکه در تداوم هدف عاشورا نقش مهمی دارد. لذا امری است راجح و مطلوب به شرطی که ضرر مهم و اضرار بر نفس نباشد(18)

2. آیت الله شیخ جواد تبریزیس: سینه و زنجیر زدن در مراسم عزاداری ائمه در صورتی که بدن سرخ شود جایز است؟
ج: مانعی ندارد و همچنین می‌فرماید: اظهار حزن و اندوه بر مصیبت سیدالشهداء و سایر معصومین مستحب می‌باشد.(19)
در نتیجه سینه زنی و زنجیرزنی از مصداقهای عزاداری است که در قرآن و سیرة پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ تأیید شده است و مراجع عظام مذهب تشیع فتوا بر جواز آن داده‌اند چنانکه جزئیات و مصداقهای جدید در هر مسئله و حکمی را علمای دیگر مذاهب، تجویز و یا تحریم می‌کنند و یا واجب می‌دانند در عزاداری تشیع هم، مصداقهای چون نی‌زدن ساز و آواز و.. نهی شده است ولی سینه زدن و زنجیز زدن مورد تأیید و تجویز قرار گرفته است.

 


پاورقی:


1. ر.ک: استاد مرتضی مطهری، فریادهای مطهری بر تحریف‌های عاشورا (قم، نشر روح) به کوشش محمدحسین حقجو.
2. ر.ک: شیخ محمدرضا مظفر، اصول الفقه (نجف، دارالنعمان 1386 هـ ق) ج3و4، ص14ـ41 و ص 275، 232.
3. کنا معذبین حتی نبعث رسولاً (هرگز ما بدون فرستادن رسولان و ابلاغ دستور الهی کسی را عذاب نمی‌کنیم) اسراء 15.
4. سورة حج، آیة 32.
5. سورة شوری، آیة 23.
6. سورة نساء، آیة 148.
7. سورة یوسف، آیة 84.
8. ر.ک: حلبی ، سیرة الحلبیه، ج2، ص260، حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین کتاب الجنائز، ج1، ص381، بخاری صحیح بخاری، ج4، باب 789 و ج1، باب 817، حدیث 1201 و باب 828، ص 158 و...
9. ر.ک: ابن عبدالبر قرطبی، اسد الغابه، ج5، ص102 و دهلوی، حیاة الصحابه، ص285.
10. ابن جوزی، مقتل، ج1، ص164.
11. اسد الغابه، (پیشین)، ج5، ص102.
12. همان، ج5، ص102 و ر.ک: ابن اثیر جوزی، جامع الاصول قم 8534.
13. حاکم نیشابوری، المستدرک، علی الصحیحین (دکن،‌مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیه) کتاب الجنائز،‌ج1، ص381 و ارشاد الساری فی شرح صحیح بخاری، احمدبن محمد قسطلانی، (مصر، المطبعة المیریه) ج2، ص406 و مستدرک الصحیحین، ص377.
14. نورالدین ابوالحسن علی ابن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد، (بیروت، دارالکتاب العربی) ج9، ص241 و حیاة الصحابه (پیشین) ص285.
15. ابوالمظفر سبط بن جوزی، تذکرة الخواص (بیروت، دارالکتب العلمیه) ص225 و مقتل خوارزمی، ص162، و نصربن مزاحم، کتاب صفین، ص58.
16. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، (بیروت داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم 1378) ج17، ص47، نامه 53.
17. سورة انفال، آیة 60.
18. ر.ک: آیت الله فاضل لنکرانی، استفتاءات پیرامون عزاداری سیدالشهداء ص2.
19. ر.ک: شیخ میرزا جواد تبریزی، استفتائات جدید (قم، انتشارات سرور، چاپ اول، 1378 هـ ش) ص453.




موضوع مطلب : عزاداری - شیعیان - سینه زنی - زنجیر زنی - احکام - بهشت بهشتیان -

          
دوشنبه 91 آبان 22 :: 9:1 عصر
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 6
  • بازدید دیروز: 16
  • کل بازدیدها: 1109939
امکانات جانبی