سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

حدیثی که می گوید هر کس خدا را می خواهد بشناسد علی را بشناسد منظور از حدیث چیست؟

پاسخ:

اگر چه به طور مشخص درباره منبع حدیثی که در سوال مورد نظر به آن اشاره شده توضیح داده نشده است اما در پاسخ به این مطلب به عنوان یک اصل کلی در توحید و خدا شناسی می توان تکیه نمود که: «شناخت خداوند بدون شناخت امام صورت نمی گیرد. زیرا امام به منزله محل ریزش و جایگاه افاضه فیض از بالاست.پس نخست امام ـ علیه السلام ـ که از همه کامل تر است فیض می گیرد و بعد بقیه موجودات از امام فیض می گیرند (و به بیان دیگر) خود امام ـ علیه السلام ـ همگی فیض است، و فیض کامل است، منتهی فیوضات دیگر هم هست که از راه او به دیگر موجودات می رسد، که از آن جمله، معرفة الله است.»(1) و لذا در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی ـ علیه السلام ـ روایت شده، خطاب به ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ می خوانیم: «... من اراد الله بدأ بکم، و من وحده قَبِل عنکم و من قصده توجه بکم»(2) یعنی هر کس اراده خدا شناسی نمود از آشنایی و معرفت به شما آغاز نمود (زیرا وصول به توحید واقعی و رسیدن به معارف والای الهی، بدون شناخت شما و تبعیت از شما در عقائد و گفتار و رفتار امکان پذیر نخواهد بود.) و هر کس خدا را به یگانگی شناخت، در اثر معرفت و شناخت مقام شما و در سایه تعلیمات آسمانی شما به آن نائل گردید. «چه آن که هر کس شما را نشناسد و از شما نپذیرد، موحد واقعی نیست و حقیقت توحید که در سایه تعلیمات شما و علومی که از شما انتشار می یابد، معلوم می گردد و هر کس علوم اش را از شما نگیرد و قبول نکند نمی تواند به توحید دست یابد.»(3)
پس از آن جا که ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ مظاهر صفات و اسماء خداوند متعال هستند، همان گونه که دست یابی به کنه و حقیقت صفات و اسماء الهی میسور نیست، امکان تحصیل معرفت به حقایق ذات و صفات آن بزرگواران هم برای دیگران و غیر ایشان ممکن نخواهد بود، چنان چه از رسول گرامی اسلام نقل شده که فرمود: «یا علی ما عرف الله الاّ أنا و انت، و ما عرفنی الا الله و انت، و ما عرفک الا الله و أنا.»(4) یعنی یا علی خدا را به جز من و تو کسی نشناخت و مرا به جز خدا و تو کسی نشناخت و تو را به جز خدا و من کسی (آن گونه که باید بشناسد) نشناخت. و به همین دلیل در زیارت شریف جامعه کبیره، خطاب به امامان ـ علیهم السلام ـ عرض می کنیم: «موالی لا احصی ثنائکم و لا ابلغ من المدح کنهکم ولا من الوصف قدرکم.»(5) یعنی ای پیشوایان من، صفات کمالیه شما آن قدر (جلیل و بزرگ) است که ثنای شما را نتوانم کرد و به (حقیقت) و کنه مدح و توصیف قدر و منزلت شما نتوانم رسید.زیرا آن بزرگواران مظاهر کامل صفات و اسما الهی هستند و همان گونه که پی بردن به حقیقت و کنه اسما و صفات خداوند متعال ممکن نیست، شناختن کامل و آگاهی از حقیقت اوصاف و ذوات ائمه نیز برای غیر ایشان مقدور نخواهد بود. و بر همین اساس معرفت و شناخت خداوند متعال بستگی به معرفت و شناخت مقام والای آن ها داشته و آشنایی و معرفت به آن بزرگواران طریق تحصیل معرفت و شناخت خداوند خواهد بود و کسی که ائمه اطهار را که «دعاة الی الله» هستند نشناسد و در برابر تعلیمات الهی آن ها خاضعانه زانو نزند راهی به توحید و خدا شناسی نخواهد داشت و از دست یابی به معارف ناب توحیدی محروم خواهد ماند، همان طوری که اعتراف به مقام والای آن ها و شناختن حق آن ها و تبعیت و پیروی از آنان بهترین و مخلص ترین موحدان روزگار را به جامعه بشری در طول تاریخ تقدیم نموده است و شناختن ائمه به قدر توان برای هر کس اگر چه به گونه تام مقدور نیست، مقدمه و واسطه خدا شناسی می باشد، بنابر این شناخت خداوند و توحید واقعی بستگی به شناخت امام زمان در هر عصر و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ دارد زیرا:
اولاً ائمه اطهار مظاهر صفات و اسماء الهی و منبع علوم و معارف توحیدی هستند چنان چه از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود: «به مشرق بروید یا مغرب، علم درست به دست نیاورید جز آن چه از نزد ما خاندان بیرون آمده است.»(6) و نیز فرمود: «هیچ کس علمی ندارد جز آن که از نزد علی ـ علیه السلام ـ بیرون آمده...»(7) پس دست یابی به معارف الهی که در رأس آن توحید و خدا شناسی می باشد بدون آشنایی و شناخت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ مقدور نخواهد بود.
و ثانیاً خداوند متعال بر اساس سنن حکیمانه خودش اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را باب معرفت خود قرار داده و آن ذوات مقدّسه را انواری قرار داده تا روزنه شناخت ذات مقدس الهی باشد چنان چه در زیارت شریف امام عصر ـ علیه السلام ـ در روز جمعه می خوانیم: «السلام علیک یا عین الله فی خلقه، السلام علیک یا نور الله الذی یهتدی به المهتدون...»(8) یعنی سلام بر تو ای مظهر و روزنه تابش نور معرفت خدا در میان خلقش، و سلام بر تو ای نور خدا که باعث هدایت هدایت شدگان به سوی خدا و خدا شناسی می شوی. و یا در زیارت شریف «آل یاسین» می خوانیم: «السلام علیک یا باب الله»(9) یعنی سلام بر تو ای درگاه (لطف، رحمت و معرفت) خدا، و از امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر آیه شریفه 16 سوره نحل: « وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ » نقل شده که فرمود: ستاره، رسول خدا و علامات همان ائمه اند.(10) بنابر این در راستای شناختن خداوند و تحصیل دانش توحیدی، شناختن ائمه که باب معرفت خدا و علامات و نشانه های الهی و خدا شناسی در زمین هستند و روزنه های نورانی خدا شناسی در میان مردم اند، لازم و ضروری است به گونه ای که بدون آشنائی و شناخت آن بزرگواران نمی توان خدا را شناخت. پس:
ای دل اگر خدا شناسی، همه در رخ علی بین ـ که به علی شناختم من به خدا قسم خدا را. زیرا امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ فرمود: «لا اله الا الله» شروطی دارد که من و فرزندانم از جمله شروط آن هستیم.(11) یعنی توحید بدون معرفت حق من و امامان بعد از من کامل نخواهد شد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ:«خداوند عزوجل به وسیله پیشوایان، هدایت از خاندان پیامبر ما دنیش را آشکار ساخت و به وسیله ایشان راهش را روشن نمود و به واسطه آنان چشمه های پنهان دانش خود را گشود. پس از امت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هر کس که حق واجب امامش را بشناسد، مزه شیرین ایمانش (توحید و خدا پرستی) را بچشد و به ارزش دلپذیری اسلام خود پی برد»(12)

 


 

پاورقی:

1. رخشاد، محمد حسین، 665 پرسش و پاسخ، در محضر علامه طباطبائی ـ ر حمه الله علیه ـ، پاسخ 138.
2. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص 1007.
3. شبّر، سید عبد الله، شرح زیارت جامعه، موسسة الوفا، بیروت، ص 178.
4. همان، ص 179.
5. قمی، شیخ عباس ـ رحمه الله علیه ـ، مفاتیح الجنان، ص 1007.
6. اصول کافی، ج 2، ص 123.
7. همان.
8. قمی، شیخ عباس ـ رحمة الله علیه ـ ، مفاتیح الجنان، ص 106.
9. همان، ص 956.
10. اصول کافی، ج2، ص 143.
11. محمدی ری شهری، اهل بیت در قرآن و حدیث، ج2، ص 617.
12. همان، ص 543.

 




موضوع مطلب : خداشناسی - حضرت علی (ع) - ولایت - امامت - بهشت بهشتیان .

          
سه شنبه 91 آبان 16 :: 9:14 عصر

آیا مقام حضرت علی ـ علیه السّلام ـ از مقام حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ بالاتر است؟

پاسخ:

پیامبراکرم(ص) اشرف مخلوقات درکل عالم هستی است. لذا گرچه حضرت علی ـ علیه السّلام ـ دارای مقام بس عظیم و درخشندگی های فراوانی است و دوست و دشمن به فضایل آن حضرت معترف اند، اما به یقین مقام و منزلت او در رتبة بعد از مقام و منزلت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ قرار دارد. ازاین نظر هیچ احدی مقامی بالاتر از پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ ندارد. اگر کامل تر از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ یافت می شد حتماً او به مقام خاتم پیامبران می رسید.
توضیح مطلب این است که در جای خود به اثبات رسیده که هر فیضی که از جانب خدای سبحان نازل می شود با حفظ ترتیب درجات است، چنان که هر فیضی هم که به سوی خدای سبحان رجوع می کند، به ترتیب درجات است... بر این اساس از آنجا که قرآن کریم، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را خاتم پیامبران دانسته است(1) و روایات وجود مقدس نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را نخستین کسی می داند که... به لقای خداوند راه می یابد...(2)
می توان چنین نتیجه گرفت که مخلوق اول، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ است و او واجد همة مزایای مشترک و مزایای فرد فرد پیامبران و بعضی از خصایص ویژه است که آنان فاقد آن بوده اند. این نوع آیات و روایات همچنین بیانگر این حقیقت است که تا روز قیامت احدی بهتر از پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نخواهد آمد، زیرا آن حضرت انسان کاملی است که اگر میلیون ها سال نیز بگذرد کامل تر از او نخواهد آمد و اگر کامل تر از پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ یافت می شد، حتما او به مقام خاتمیت (خاتم پیامبران) می رسید نه رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ .... و چون کسی جز رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به خاتمیت نرسیده است،‌ مشخص می شود که کامل تر از آن حضرت نیز وجود ندارد.(3)
دلیل دوم بر برتری پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر سایرین این است که خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دستور می دهد که: «بگو من اولین مسلمانم»(4) و حال آنکه به هیچ پیامبری چنین دستوری داده نشده است. مقصود از «اول المسلمین» اوّلیت ذاتی یا رتبی است، نه زمانی و تاریخی، زیرا اگر اولیت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خویش «اول المسلمین» بود. پیامبران پیشین نیز به طریق اولی می توانستند مصداق این اولیت باشند در حالی که خداوند به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «بگو من اولین مسلمانم» و این اولین نشانگر این حقیقت است که حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ اولین مخلوق است، یعنی در رتبة وجودی آن حضرت هیچ کس قرار ندارد.»(5) از طرفی گرچه در روایات فراوان الهام و ارتباط با جهان غیب برای امامان ـ علیهم السلام ـ نیز اثبات شده است لیکن در خود همان احادیث فرق های فراوانی برای امام و پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیان شده است که از همین فرقها نیز برتری رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ روشن تر می گردد ذیلا به برخی از این تفاوت ها اشاره می گردد:
1. از اخبار استفاده می شود که امام تشریع کننده نیست. احکام و قوانین شریعت و حلال و حرام به او وحی نمی شود بلکه احکام و قوانین دین به طور کامل بر پیغمبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده و آن حضرت هم بعض آنها را که لازم بوده در اختیار مسلمانان قرار داد و به طور کامل تعلیم علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ نمود و امام علی ـ علیه السّلام ـ نیز در اختیار امام بعد از خودش قرار داد و اکنون در اختیار امام دوازدهم (عج) می باشد. بنابراین ائمة معصومین ـ علیهم السّلام ـ اگر احکام حلال و حرام را می گفتند به نحو استقلال نبود، بلکه در این موارد تابع و پیرو رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند، مسائلی را بیان می کردند که از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به عنوان ارث به آنان رسیده بود و یا از قرآن استفاده می شد.
2. از احادیث استفاده می شود که گر چه بر امام نیز الهام می شود و با عالم غیب ارتباط دارد لیکن وحی و الهام آنها با وحی پیغمبر فرق دارد، پیغمبر رسما با عالم غیب تماس می گیرد، فرشتة وحی را مشاهده می نماید ملکوت جهان هستی را رویت می کند لیکن ارتباط امام در چنین مرتبه نیست، امام فرشته را مشاهده نمی کند بلکه مطالب در دلش القاء می شود یا صدای فرشته وحی به گوشش می رسد.
3. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مستقیماً با جهان غیب تماس می گرفت و حقایق را دریافت می نمود و در این باره نیازی به تایید و راهنمای دیگران نداشت لیکن ائمة اطهار ـ علیهم السّلام ـ به تایید و تقویت و راهنمائی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ احتیاج داشتند. تاییدات معنوی و اشارات مرموز پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود که قلب امام ـ علیه السّلام ـ را تابناک و برای افاضات و اشراقات پروردگار جهان آماده می کرد و هزاران در علم را به رویش می گشود.(6) خلاصة سخن به یقین مقام و منزلت حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سایر امامان معصوم ـ علیه السّلام ـ بالاتر است و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم از نظر مقام وجودی و ذاتی مقدم بر دیگران و اولین مخلوق است و هم از نظر شرافت مقام معنوی در رتبه نخست جهان خلقت قرار دارد و اشرف مخلوقین می باشد و امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در رتبه بعد از او قرار دارد.

 


پاورقی:


1. احزاب: 30.
2. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 25، ص 1، ج 36، ص 280.
3. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، 1376 ش، ج 8، ص 24 و 53، ج 9، ص 233.
4. انعام: 163.
5. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30.
6. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، قم، انتشارات شفق، چاپ هشتم، خرداد 1361، ص 272 ـ 271.




موضوع مطلب : حضرت علی(ع) - حضرت محمد(ص) - غدیر - امامت - ولایت - بهشت بهشتیان

          
دوشنبه 91 آبان 15 :: 6:35 عصر

شخصیت حضرت علی -علیه السلام- را از نظر اهل سنت، چه در زمان خود ایشان و چه در زمان حال به طور مختصر شرح دهید.

پاسخ:

مقدمه: پیامبر اسلام فرمود: اگر تمام درختان قلم، و دریاها مرکب و جنیان حسابگر و انسانها نویسنده شوند، نمی توانند فضائل علی(ع) را شمارش نمایند.(1) گرچه به قول ابن ابی الحدید، دشمنان علی(ع) در طول تاریخ سعی نمودند، فضائل علی را کتمان کنند، در عین حال شرق و غرب عالم را فضائل علی پر کرده است.(2) به عنوان نمونه به جریانی که از واقدی یکی از علمای اهل سنت نقل شده است اشاره می کنیم. هارون الرشید 70 نفر از علماء را در روز عرفه جمع کرد، از شافعی پرسید چه مقدار روایت در فضائل علی (ع) نقل نموده ای گفت 400 حدیث. هارون گفت: نترس بگو، گفت بیش از 500 حدیث، از محمد بن الحسن پرسید، شما چند روایت نقل نموده اید، گفت بیش از هزار حدیث، از ابی یوسف پرسید، او گفت اگر ترس نبود روایات فضائل علی قابل شماره نبود، و نقداً 1500 حدیث مستند نقل نموده ام و 1500 حدیث مرسل واقدی جواب داد 1500 حدیث و...(3).
با این مقدمه جواب سئوال، به صورت کلی این است که اهل سنت علی(ع) را خلیفه چهارم می دانند و او را شجاع ترین انسان، داناترین، پیشقدم ترین انسان در اسلام و زاهدترین و عادل ترین انسان می دانند.
و اما تفصیل این قضیه، با سیری اجمالی در کتب عامه به دست می آید.
1ـ علی(ع) و رسول (ع) از یک درخت می باشند، پیامبر اسلام به علی(ع) فرمود: من و تو از یک شجره هستیم.(4)
2ـ علی (ع) برگزیده خدا است پیامبر (ص) به فاطمه زهرا(س) فرمود: خدا بر همه اهل زمین نظر افکند، نظری که جز خودش کسی نمی داند، پس، از میان همه خلائق پدرت را برگزید، بار دیگر نظر افکند و شوهرت را برگزید.(5)
3ـ ولادت علی(ع) در کعبه: اخبار بحد متواتر (و یقین آور) رسیده که فاطمه بنت اسد، علی (ع) را در داخل مکه به دنیا آورد.(6)
4ـ ایمان علی(ع): رسول خدا فرمود: اگر تمام آسمانها و زمین در یک کفه ترازو و ایمان علی(ع) در یک کفه دیگر قرار گیرد ایمان علی(ع) سنگین تر است.(7)
حق با علی و علی با حق است.(8)
5ـ آیاتی که درباه علی (ع) نازل شده. 1ـ آیه تطهیر درباره علی و اهلبیت او.(9) 2ـ آیه مباهله درباره علی و پیامبر (ص)...(10). 3ـ سوره هل اتی درباره علی و اهلبیت(11). 4ـ آیه مودت قل لااسئلکم.(12) آیه افمن کان مؤمناً کمن کان فاسقاً(13) درباره علی علیه السلام است(14) و آیات دیگر که حدود سیصد آیه می شود.
6ـ منزلت علی را در نزد پیامبر (ص) عبدالله بن نجی می گوید: علی به من فرمود: من در نزد رسول خدا منزلتی داشتم که هیچ یک از خلائق آن منزلت را نداشت.(15)
7ـ علی برادر رسول خدا، وزیر رسول خدا، و جان پیامبر.(16)
8ـ پیامبر فرمود: هر که من مولای اویم علی مولای اوست.(17)
9ـ علی بهترین فرد بشر است، هر کس در این شک کند کافر است.(18)
10ـ هر کسی علی را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده.(19)
11ـ محبت علی ایمان است.(20)
12ـ همه علوم به علی (ع) ختم می شود، ابن ابی الحدید هم علوم فقهای اربعه (چهارگانه)، را از علی(ع) می‌داند و فقهائی صحابه فقه را از علی آموختند.(21)
13ـ ابن حجر مکی و خواجه بلخی و... نقل می کنند که پیامبر (ص) فرمود: داناترین امت من علی است.(22) و علی علیه السلام داناترین اصحاب در قضا بود.(23)
14ـ مبارزه علی و صدای جبرئیل که جوانمردی جز علی و شمشیری جز ذوالفقار نیست.(24)
15ـ دشمن علی کافر است، جلال الدین سیوطی، ثعلبی میر سید علی همدانی و... نقل کرده اند که پیامبر فرمود: دوست نمی دارد علی را مگر مؤمن و دشمن نمی دارد، او را مگر کافر و منافق.(25)
16ـ علی سیف الله و اسدالله در روی زمین.(26)
17ـ در تمامی جنگ ها پرچم به دست علی بود.(27)
18ـ علی برای شکستن بتها برشانه پیامبر پا گذاشت.(28)
19ـ علی زاهدترین، باتقواترین و با عدالت ترین مردم(29) و متواضع ترین و با گذشت ترین آدم.(30)
20ـ علی در قیامت: همراه پیامبر (ص) وارد بهشت می شود(31) و همراه شیعیانش در کنار حوض قرار می گیرند.(32)
او مسئول تقسیم بهشت و دوزخ است.(33) به کسی اجازه عبور از صراط داده نمی شود مگر با اجازه علی (ع)(34) علی در بهشت و کنار پیامبر (ص) و ابراهیم خلیل.(35) و دهها عنوان دیگر که، فقط به فهرست اجمالی بعضی از آنها اکتفا نمودیم.
در پایان به عنوان نمونه گفته یکی از نویسندگان معاصر را نقل می کنیم، طه حسین می گوید: علی پسر ابوطالب پیش قدمترین انسان در اسلام و اول کسی بود که با پیامبر نماز خواند علی، تربیت شده پیامبر است، می توان گفت علی با اسلام بزرگ شد و پیامبر سخت او را دوست می داشت، هنگام هجرت از مکه، او را جانشین خود در میان امت قرار داد و او با همه خطرها جای پیامبر خوابید، بعد به مکه هجرت نمود و پیامبر بعد از ورود به مدینه او را به عنوان برادر خود انتخاب نمود, سپس فاطمه را به تزویج او درآورد، و همیشه با پیامبر بود و در روزهای سخت جنگ، پرچم به دست علی بود در جنگ خیبر فرمود: فردا پرچم را به کسی می سپارم که خدا و پیامبر (ص) او را دوست می دارد و او هم خدا و پیامبر را دوست دارد، و فردای آن روز پرچم را به علی سپرد و جنگ تبوک علی را در مدینه، خلیفه خود قرار داد و به او گفت تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی جز آنکه بعد از من پیغمبری نیست، در حجة الوداع فرمود: هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست و عمر همیشه می گفت: علی داناترین ما در قضاوت است و هر روز مشکلات خود را نزد علی می برد و سائر فضائلی که هم اهل سنت و هم شیعه قبول دارند(36) معاویه بعد از شنیدین خبر شهادت علی گفت: «زنان دگر شخصیتی مانند علی نزایند.(37) اگر بخواهیم تمامی آنچه در کتب اهل سنت درباره علی (ع) آمده بیان شود خود کتابی بلکه کتابهای مستقلی می شود.

 


 

پاورقی:

1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ناشر دار احیاء التراث العربی، ج28، ص197
2. قمی، عباس، انوار البهیة، ص26.
3. همان، ص22.
4. الحاکم النیسابوری، الحافظ ابی عبدالله علی، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دار المعرفة، ج2، ص241.
5. المتقی، علاء الدین علی، کنز العمال فی سنن الاقوال، مؤسسه الرساله 1405ق، 1985 م، ج11، ص 604، روایت 32923 و الشیبانی، عبدالواحد معروف (به ابن اثیر) اسد الغابة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج4، ص42.
6. المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص483.
7. المتقی الهندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرسالة، 1405ق و 1985م، ج11، ص617، حدیث 32993.
8. همان، ج11، ص621، روایت 33018.
9. ابن عساکر ـ ترجمه الامام علی بن ابی طالب، بیروت، مؤسسه محمودی، 1398ق، ج1، ص273.
10. علی در کتب اهل سنت، سید محمد باقرموسوی همدانی، قم، چاپخانه پیروز، ص 69.
11. ابن اثیر، اسد الغابة، ج5 ص530.
12. علی در کتب اهل سنت، همان، ص82.
13. سجده:17.
14. علی در کتب اهل سنت، همان، ص89.
15. کنز العمال، همان، ج11، ص 606، رایت 33045.
16. همان ج11، ص610، روایت 32955.
17. همان، ج11، ص609، روایت 33045.
18. همان، ج11، ص625، روایت 33045.
19. مستدرک الصحیحین، همان، ج3، ص121.
20. کنز العمال، ح614، روایت 32981.
21. همان، ج11،ص 614، روایت 32977.
22. همان، ج11، ص614، روایت 32977، و رویات 32980.
23. همان، ج11، ص615، روایت 32983 و ص 617، روایت 32995 و ترجمة الامام علی بن ابی طالب، ج3، ص35.
24. البیهقی، ابی بکر احمد بن الحین ابن علی، السنن الکبری، بیروت، دار المعرفة، ج3، ص 276، س10، و ترجمة الامام علی، ج1، ص156، حدیث 191 ـ 196.
25. کنز العمال، ج11، ص622، روایت 33027 تا 33030 و شماره 7 ـ 33026.
26. علی در کتب اهل سنت، همان، ص369.
27. همان، ص374.
28. نسائی، خصائص، ص31 به نقل از همان مدرک، ص374.
29. کنز العمال، ج11، ص617، روایت 32995.
30. همان، ص617.
31. همان، ص627، روایت 33056.
32. همان، ص616، روایت 32991 و 32998.
33. کنز العمال، همان، ج11، ص625.
34. کنز العمال، همان، ج11، ص621، روایت 33022 و ص 601، روایت 33900.
35. همان، ص616، ج11، روایت 32988.
36. مصری، طه حسین، الفتنة الکبری، علی و نبوة، مصر، دارالمعارف، 1119، ص15 تا 16.
37. سبحانی، جعفر، زندگانی علی علیه السلام، نشر جهان آراء، ص7.




موضوع مطلب :

          
جمعه 91 آبان 12 :: 8:53 عصر

چگونه است که تیری را در حال نماز از پای حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در می آورند و متوجه نمی شود اما در حال نماز فقیری به مسجد می آید و حضرت متوجه او می شوند؟

پاسخ:

یکی از بهترین گونه های عبادت پروردگار عالم نماز است و در نماز است که انسان به خداوند متعال نزدیک شده و خود را در محضر خدا می بیند، با او حرف زده و راز و نیاز می کند. و در این عبادت بود که ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ به طور کلی از این عالم بریده و به خدا و عالم ملکوت پیوند می خوردند لذا در مورد حالات ائمه هنگام نماز حکایات بسیاری نقل شده است که امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ به کلی از این دنیا غافل می شده اند و چنان که گویی در این عالم مادی نیستند از جمله در حالات نماز حضرت امیرالمؤمنین آمده است که در لیلة الهریر در جنگ صفین حضرت نماز می خواند در حالی که تیر از راست و چپ او می گذشت و بر زمین می آمد و ابداً در ساحت وجود آن حضرت تزلزلی نبود و به نماز خود مشغول بود و وقتی تیری به پای مبارکش رفته بود خواستند آن را بیرون آورند به طوری که درد آن بر آن جناب اثر نکند صبر کردند تا مشغول نماز شد آنگاه بیرون آوردند چرا که آن وقت، توجه کلی آن جناب به جانب حق تعالی بود و ابداً به غیر او التفاتی نداشت.(1) بنابراین باید گفت که حضرت به هیچ وجه متوجه درآوردن تیر از پای مبارک نشدند، اما دربارة اینکه چطور حضرت در اینجا متوجه نشدند، ولی وقتی سائلی به مسجد آمد و درخواست کمک کرد حضرت متوجه او شدند و انگشتر خود را به فقیر بخشیدند. باید گفت: توجه به فقیر در حین نماز توجه به خداست در تفسیر نمونه در ردّ‌ اشکال فخر رازی ـ که توجه به فقیر منافات با توجه به خدا دارد ـ آمده است: آنهایی که این ایراد را مطرح می کنند از این نکته غفلت دارند که شنیدن صدای سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست، بلکه عین توجه به خداست، علی ـ علیه السّلام ـ در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا و می دانیم بیگانگی از خلق خدا بیگانگی از خداست.
و به تعبیر روشنتر: پرداختن زکات در نماز، انجام عبادت در ضمن عبادت است نه انجام یک عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبیر دیگر، آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما آنچه در مسیر رضای خدا است کاملاً با روح عبادت سازگار است و آن را تأیید می کند، ذکر این نکته نیز لازم است که معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بی اختیار احساس خود را از دست بدهد، بلکه با ارادة خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست بر می گیرد.(2)
خارج کردن تیر از بدن صرفاً‌ جنبة شخصی و جسمی دارد و از مقام توجه کامل به خداوند و غرق شدن در ذات او دور است، ولی توجه به حال بندة فقیر و محرومی که در مسجد پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ نالة مظلومانه سر داده و طلب کمک می کند، یک عمل خدایی و قرب به اوست بنابراین جای تعجب نیست که نالة‌سوزان آن فقیر محروم و طلب استمداد او در برابر مسلمانان، دلِ آگاه علی ـ علیه السّلام ـ را هنگام نماز متوجه خود سازد و ضمن آن عبادت، عبادت دیگری که هر دو برای خدا و جلب خشنودی او بوده است، انجام دهد حتی این عمل به قدری شایسته و ارزنده بود که آیه ای در شأن این عمل خوب نازل گردید.(3)

 


پاورقی:


1. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، انتشارات مؤمنین، چاپ اول، 1379، ج 1، ص 328.
2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفتم، ، ج 4، ص 428.
3. مکارم شیرازی، ناصر، سبحانی، جعفر، پاسخ به پرسشهای مذهبی، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، 1381،ج 1، ص 177.




موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 91 آبان 11 :: 10:38 صبح

در فضایل حضرت علی ذکر می‌کنند که در اولین دعوت پیامبر که اقوام خود را دعوت کرد فقط حضرت علی به پیامبر جواب مثبت داد و پیامبر او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد این چگونه می‌تواند برای حضرت علی فضیلت باشد در حالی که او تربیت شده پیامبر و دیگران تربیت شده پیامبر نبودند؟

پاسخ:

در پاسخ به این سؤال باید به دو مطلب به عنوان مقدمه اشاره شود:
یکی در مورد نحوة شکل گیری شخصیت انسان و عوامل مؤثر آن: اصولاً خلق و خو و منش و مسلک و شخصیتی که فرد به مرور زمان کسب می‌کند متأثر از عوامل بسیاری است که بعضی به نحو اقتضاء در حرکات و سکنات نحوة تصمیم گیری و عمل آدمی تأثیر می‌گذارد و بعضی به عنوان علت فاعلی است. در اسلام برای بهترین شکل گیری شخصیت و به وجود آمدن فرزندی مستعد و متمایل به نیکی‌ها و در حد خود کامل، ‌دستوراتی آمده است که قبل از تولد تا مرگ را در بر می‌گیرد و بعد از آن ادامه می‌یابد. که به طور اختصار به آنها اشاره می‌شود:(1)
1. نقش وراثت بر شخصیت: چون ویژگیهای پدر و مادر با وراثت به فرزندان منتقل می‌شود، لذا در اسلام دستوراتی آمده که چه همسران و با چه خصوصیاتی انتخاب گردد تا زمینه ساز به وجود آمدن فرزندانی مطلوب با شخصیت‌هایی ارزشمند گردد. که با نگاه به زندگی ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ این اهمیت قابل مشاهده می‌باشد.
2. تأثیر محیط بر شخصیت.
3. آداب معاشرت.
4. تغذیه.
5. دوستان و همنشینان.
و نیز، مسأله آزادی و اختیار انسان و نوع تفکرات شخصی و تصمیم‌های صواب و یا ناصواب خود انسان است، اساساً انسان موجودی است که ذاتاً دارای اختیار و آزادی در عمل می‌باشد و در فعل و ترک‌های خویش از خود اراده و اختیار دارد. این که همواره بر سر دو راهی‌ها محاسبه می‌کند و راهی را انتخاب می‌نماید، ‌خود دلیل بر اختیار و آزادی اوست و با اختیار و انتخاب خود انسان است که کمال حقیقی و فضایل انسانی به دست می‌آید و این برای تمام انسانها حتی پیامبران یکسان می‌باشد.(2)
بنابراین مسأله اراده و اختیار تا آن جا اهمیت دارد که حتی مقاماتی که خداوند بر انبیاء و اولیاء اعطا کرده از روی آزادی و اختیار آنها بوده است. و این گونه نبوده که از روی جبر به چنین مقامات و فیضی رسیده باشند. البته پیامبران و انبیاء ـ علیهم السّلام ـ دارای مبادی افعال اختیاری از جمله علم و آگاهی نسبت به گناه یا فعل نیکی داشته‌اند، و یا خداوند همیشه به آنها الطاف ویژه‌ای به خصوص هنگام اراده ارتکاب خطا داشته است. مانند: داستان حضرت یوسف با زلیخا،(3) ولی این علم و آگاهی و قدرت‌ آنها و لطف خداوند هیچ منافاتی با آزادی و اختیار آنها برای ترک گناه یا انجام کار نیک ندارد. چرا که علم به تنهایی منشأ اعمال نیک نمی‌شود و حتی بسیاری از افراد با وجود علم به نیکی یک امر، خلاف آن را انجام می‌دهند. پس این ارادة نیک خود انسان است که در کنار علم، کمال آفرین باشد. و کمال و برتری معصومین اولاً و بالذات مربوط به اراده و انتخاب خود آنان است نه نزد علم خدادادی.
و یا لطف خداوند به انبیاء و اولیا ـ علیهم السّلام ـ، بدون حساب و مقدمه نیست، بلکه بایستی زمینه‌های این لطف با اعمال اختیاری فراهم شده باشد، پس عنایات ویژه الهی نسبت به انبیاء با توجه به زمینه‌های قبلی در آنان است. از این روست که ترک گناه یا کسب فیضی در پرتو چنین عنایاتی می‌تواند فضیلت و برتری حساب شود.(4)
با توجه به این دو مطلب، در مورد شخصیت وارسته امام علی ـ علیه السّلام ـ ابتدا گذری بر زندگی آن حضرت می‌نماییم:
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در خانواده‌ای به دنیا آمده بود که هر دو هاشمی نسب بودند. و از نظر تربیت و اخلاق خوی دینی و خداپرستی داشتند و به هیچ وجه پیرامون بت و بت پرستی نرفتند. وی در مکان مقدسی به نام کعبه به دنیا آمد که تولد آن حضرت با تحولات معنوی همراه بود. پدرش در تربیت فرزندان خود دقت فراوان نموده و آنها را با تقوا و با فضیلت بار می‌آورد. در سن 6 سالگی بود که تحت تکفّل و تربیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و معلمی عالم و فاضل قرار گرفت، و در پیروی از نمونة عالی کمال و فضیلت روزگار گذراند. و همان طور که در خطبة (192) نهج البلاغه خود فرموده همواره در خدمت و مصاحبت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود. با نور وحی آشنا گردیده و خدای خود را شناخته بود،(5) لذا هنگامی که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آن روز میهمانی و روز سرنوشت ساز مردم را به حق دعوت کرد و همراه و یاور می‌خواست، علی ـ علیه السّلام ـ اولین کسی بود که با ارادة قوی و علم و آگاهی به ندای حق لبیک گفت، و در این تصمیم گیری و اسلام آوردنش حتی با پدرش مشورت نکرد.(6)
اگر چه علی ـ علیه السّلام ـ از نظر اصل و نسب نمونه، و از نظر مربی، تربیت شدة پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودند امّا آن چیزی که باعث شد علی ـ علیه السّلام ـ بیش از دیگران در این کار سبقت بگیرد و ایمان بیاورد، اراده و اختیار آن حضرت بود، که در آن دوران خفقان و سخت، توانست با تأمل و تفکر و اندیشه‌ای صحیح و با آزادی و اختیار، راه صحیح را انتخاب کند و به کمال برسد. پس این اراده و اختیار حضرت بود که با وجود علم به نیکی عمل، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و خداوند، به کمال و فضیلت رسید. و در عین حال در آن زمان بودند افرادی که در جوار رحمت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ زندگی می‌کردند، و یا برادران امام علی ـ علیه السّلام ـ که تحت تربیت ابوطالب بودند، ولی تنها کسی که به ندای حق لبیک گفت علی ـ علیه السّلام ـ بود. پس صرف شرایط مساعد خانواده و وجود مربی وارسته، برای کسب فضایل و کمالات، اگر چه مهم و لازم است امّا کافی نمی‌باشد.
همان طور که در قبل گفتیم، آن چه می‌تواند انسان را به سعادت و شقاوت برساند، اراده و اختیار شخصی می‌باشد. و این اراده وعلم و آگاهی فرد است که می‌تواند او را مانند علی ـ علیه السّلام ـ به اسبق السابقین برساند و یا مانند پسر نوح به اسفل السافلین تنزل دهد. و طبق تعبیر قرآن السابقون السابقون، اولئک المقربون(7) مقربین درگاه خدا کسانی هستند که در کار نیک سبقت می‌‌جویند» علی ـ علیه السّلام ـ نیز توانست با اراده قوی و انتخاب خود به اسبق السابقین نایل گردد و این سبقت افتخار آمیز وی در قبول دعوت حق، فضیلتی بزرگ و بی‌نظیر برای او شمرده شده است.(8)
بنابراین کسب فضایل اختیاری و رفع رذایل و مفاسد حتی از سوی معصومین ـ علیهم السّلام ـ جبری و بدون اختیار نمی‌باشد، بلکه انسان بایستی با اراده و آزادی و انتخاب خود، گام در مسیر نیکی‌ها گذارد و از زشتی‌ها بپرهیزد و از این رهگذر به کمالات و برتریها نایل گردد.

 


پاورقی:


1. الله مرادی اکبری، شخصیت از دیدگاه اسلام، با مقدمه میرزا علی سلیمانی بروجردی، انتشارات زهیر، 1381، ص 24.
2. غرویان، محسن، غلامی، محمد رضا، میرباقری، سید محمد حسین، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، قم، انتشارات دار العلم، چاپ اول، 1371، ج 2، ص109.
3. یوسف: 24.
4. ر.ک: بحثی مبسوط در آموزش عقاید، پیشین، ج 2، ص110.
5. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، قم، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، 1379، ص 399، خ 192.
6. ملیحی، سید محمد، فضایل علی ـ علیه السّلام ـ از زبان خلفاء، قم، انتشارات مهدی یار، چاپ اول، 1379، ‌ص 27.
7. واقعه: 10.
8. فلسفی، محمد تقی، شرح و تفسیر دعای مکارم اخلاق، از صحیفه سجادیه، قم، نشر فرهنگ، چاپ چهارم، 1379، ج 2، صص 158 ـ 161.




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 91 آبان 10 :: 6:3 عصر
<   <<   31   32   33   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 22
  • بازدید دیروز: 11
  • کل بازدیدها: 1110013
امکانات جانبی