سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

عزّت و سرافرازی یکی از صفاتی است که خداوند حکیم آن را برای خود و پیامبرش و مؤمنین اختصاص داده است و در چند آیه شریفه به آن اشاره فرموده است.(1) در روایات ما، برای عزّت و سرافرازی، موجبات و علل متعددی مطرح شده است، مثل انصاف، پای‌بندی به حق، گذشت، تواضع، شجاعت و ... و یکی از آن‌ها یأس و نا امیدی از آن چه در نزد مردم است، می‌باشدکه از این موجب و علّت، تعابیر مختلفی می‌شود، مثل «استغناء از مردم»، «عزت نفس»، «کرامت نفس» و ... . بنا بر این عزّت نفس به اعتبار منشاء آن، بخشی از اصل سرافرازی و عزّتی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
در این جا باید دید عزّت نفس دقیقاً چه معنایی دارد و چه صفات رذیله‌ای در مقابل آن قرار می‌گیرد، کما این که عوامل و موجبات دیگری که برای عزت بر شمردیم در مقابل هر کدام از آن‌ها صفات رذیله‌ای قرار می‌گیرد.
عزّت نفس عبارت ‌است از خود عزیر داشتن در برابر مردم، به سبب طمع و حرص نورزیدن به اموال و دارایی‌های مردم. و امّا اصل عزّت و سرافرازی به معنای «خود عزیز داشتن» است و این معنی اعم از این است که خود را برای خداوند عزیز بداریم و یا در برابر مردم عزیز بداریم.
بنابراین عزّت نفس، صفتی است که انسان را فقط در برابر مردم عزیز می‌کند و آثار فراوانی از جهت اجتماعی دارد (هرچند به طور طبیعی، آثاری فردی و درونی که مقام و منزلت او را نزد خداوند بالا ببرد نیز در پی دارد). مثلاً کسی که برای هرکار ریز و درشتی به مردم مراجعه نمی‌کند و به آن چه که خود دارد، قانع است، مردم او را فردی غنی و بی‌نیاز از خود می‌پندارند و چون به طور نادر و بسیار کم (یعنی در مواقع ضروری) دست به دامن آن‌ها می‌شود، او را عزیز می‌دارند، چرا که او خود را نزد مردم عزیز داشته است.
بنا بر این عزّت نفس در حقیقت روحیة بی‌نیازی و یأس نسبت به مردم است که در این باره روایات زیادی وارد شده است. امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «عزت، پیوسته بی‌قراری می‌کند تا آن که به خانه‌ای در آید که اهل آن، چشم طمع به آن چه در دست مردم است، نداشته باشند و در آن جا مستقر می‌شود.»(2)
در مقابل صفت پسندیده عزت نفس، صفات باپسند حرص و طمع قرار دارند، که تنها راه‌ رهایی از حرص و طمع، رسیدن به مقام والا و بلند عزّت نفس و قناعت اختیار کردن در زندگی است.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«اِنْ اَرَدْتَ أنْ تَقَرَّ عَیْنُکَ و تناَل خَیْرَ الدنیا و الآخرة فَاقْطَعِ الطَّمَعَ عَمّا فی اَیْدی الناس.
اگر می‌خواهی چشمت روشن شود و به خیر دنیا و آخرت دست یابی. پس چشم طمع از آن چه که دیگران دارند بر کن.»(3)
اینک با توجه به توضیحاتی که آورده شد روشن می‌شود که برای تبیین هرچه بیشترعزّت نفس، در قرآن و روایات و اقوال بزرگانِ اخلاق و عرفان، و نیز برای روشن ساختن آثار و پیامد‌های فردی و اجتماعی آن، باید به ابواب و فصولی که در کتب تفسیری(4) و روایی و اخلاقی، به عزت و قناعت و طمع و حرص اختصاص داده شده، مراجعه نمود و البته از آن جا که مسئله عزت (و بخصوص عزت نفس) به جهاتی با صفات تکبر و عجب قرابت پیدا می کند، باید برای تمییز دادن عزّت نفس از تکبر و عجب، به بحث‌های مربوط به آن صفات نیز مراجعه شود.
و امّا «کرامت» از آنجایی که یکی از معانی کرامت به حسب لغت، عزت و سرافرازی است، معمولاً کلمة کرامت به جای «عزت» به کار می‌رود، لذا وقتی می‌گویند: «کرامت نفس» مراد و معنای آن، دقیقاً همان معنای عزّت نفس است.

 


پاورقی:


1. فاطر: 10. یونس: 65. نساء: 139.
2. محمدی ری‌ شهری، محمد، میزان الحکمة، نشر دارالحدیث، ج8، ص3740.
3. همان، ج7، ص 2310.
4. در بخش پایانی (معرفی منابع بیشتر) منابعی بیان شده است.




موضوع مطلب : کرامت ، عزت ، عزت نفس ، نفس ، تعالی ، کرامت نفس ، بهشت بهشتیان

          
شنبه 91 آذر 18 :: 7:58 عصر

منظور از «قلب سلیم» چیست؟

پاسخ:

خداوند متعال در سوره شعراء آیه 89 در توصیف روز قیامت از زبان حضرت ابراهیم(علیه السلام) می گوید: «الا من أتی الله بقلب سلیم» در این روز هیچ چیزی به کار نمی آید، جزء «قلب سلیم». سلیم از ماده سلامت است و سلم و سلامت به معنای دور بودن از آفات ظاهری و باطنی است.(1) اما مفهوم قلب سلیم یعنی قلبی که از هر گونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی دور باشد.(2)
خداوند در آیات سوره شعرا می فرماید: در آن روز (قیامت) هیچ یک از منافع و لذت های دنیوی از جمله اموال و اولاد، سودی برای انسان ندارند و نمی توانند هیچ کمکی برای نجات و رهایی آدمی از عذاب ها و شدائد قیامت، بکنند. فقط یک چیز درآن جا ارزشمند و سود مند است و آن قلب سلیم و سالم است. قلبی پاک و خالص از هر گونه شرک و نفاق و طمع و حرص،قلبی که هیچ تعلق خاطر و دلبستگی به دنیا و اعتباریات و لذت های زود گذر آن نداشته باشد.
علامه طباطبایی در این مورد می فرماید: مراد از قلب سلیم، آن قلبی است که از هر چیزی که مضر به تصدیق و ایمان به خدای سبحان است خالی باشد، از قبیل شرک جلی و خفی، اخلاق زشت و آثار گناه و هرگونه تعلقی که به غیر خدا باشد و انسان جذب آن شود و باعث شود که صفات توجه به سوی خدا مختل گردد.(3)
مگر نه این است که قرآن درباره منافقان در سوره بقره آیه 10 می گوید: «فی قلوبهم مرض فزادهم اللّه مرضاً» در دلهای آنان یک نوع بیماری است و بر اثر لجاجت شان خدا بر این بیماری می افزاید.
در چند حدیث پر معنی قلب سلیم به خوبی معرفی شده: در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه مورد بحث می خوانیم:
«و کل قلب فیه شرک او شک فهو ساقط»(4) هر قلبی که در آن شرک و شکی است آن قلب سقوط می کند و بی ارزش است.
از سوئی دیگر می دانیم علائق شدید مادّی، و دنیا پرستی انسان را به هر انحراف و گناهی می کشاند، چرا که «حبّ الدنیا رأس کل خطیئه»:(5) «عشق به دنیا سرچشمه هر گناهی است» و لذا قلب سلیم، قلبی است که خالی از «حب دنیا» باشد، همان گونه که امام صادق (علیه السلام) در حدیث دیگری در ذیل همین آیه فرمود: «هو القلب الّذی سلم من حب الدنیا»(6): این قلبی است که از عشق دنیا سالم باشد.
با توجّه به آیه 197 سوره بقره «و تزودوا فان خیر الزاد التقوی» «توشه بر بگیرید که بهترین توشه برای آن جهان پرهیزگاری است» روشن می شود که قلب سلیم قلبی است که بر اثر سلامت سرچشمه تقوای الهی گردد.
آخرین سخن اینکه قلب سلیم، قلبی است که جز خدا در آن نباشد، آن گونه که امام صادق (علیه السلام) در پاسخ سؤالی پیرامون این آیه فرمود: «القلب السلیم الذی یلاقی ربه و لیس فیه احد سواه»(7) قلب سلیم، قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد.

 


پاورقی:


1. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374، ج15، ص 404.
2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، ج 15، ذیل آیه 89 سوره شعراء.
3. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج17، ص 223.
4. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365 هـ .ش، ج 2، ص 129. مازندرانی، محمد صالح، شرح اصول کافی، ج 1، ص 118 و ج 8، ص 263، مجلدات 12.
5. امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، ج 7 و 8، ص 305، ذیل آیه 89 سوره شعراء.
6. همان.
7. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، انتشارات مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 هـ .ق، ج 67، ص 54. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365 هـ . ش، ج 2، ص 16. مازندرانی، محمد صالح، شرح اصول کافی، ج 8، ص 52.




موضوع مطلب : قلب سلیم ، قلب ، دوری از گناه ، عبادت ، رسیدن به خدا ، بهشت بهشت

          
جمعه 91 آذر 17 :: 7:55 صبح

برای حضور قلب در نماز و عدم ارتکاب به ریا چه باید کرد؟

پاسخ:

این سؤال در واقع دارای دو بخش است. یکی راه‌های کسب حضور قلب در نماز و دیگری دغدغة عدم ارتکاب به ریا. این دو موضوع رابطه عمیق و تنگاتنگ با یکدیگر دارند، ‌هر اندازه بتوان مصونیت از ریا را در وجود خویش ایجاد کرد به همان میزان می‌توان در زمینة کسب حضور قلب در نماز موفق شد. برای پیشگیری از ریا و تقویت و ایجاد حضور قلب در نماز باید حقیقت ریا و انگیزه‌های آن را شناخت و همزمان روش‌هایی را در اعمال و رفتار خود ایجاد کرد که بتوان از ریا به دور ماند.

حقیقت و معنای ریااصل «ریا» از کلمة رویت (دیدن) است(1) و در اصطلاح به معنای طلب مقام و منزلت در قلوب مردم به کار می‌رود که به وسیلة نشان دادن اعمال خوب و تظاهر به آن در حضور دیگران حاصل می‌شود.
هنگامی که انسان اعمال نیک خود را (مانند نماز، روزه، حج، صدقه و...) برای جلب توجه دیگران و خوب جلوه دادن خود نزد مردم انجام دهد، به این اعمال، اعمال ریایی گفته می‌شود.

نکوهش ریا در آیات و روایاتاز آن جا که هدف از عبادات، جلب رضایت خداوند و تقرب به درگاه الهی می‌باشد، هر نوع انگیزة دیگری برای انجام عبادات نکوهیده و ناپسند است. لذا خداوند در قرآن می‌فرماید: فویلٌ للمصلّین، الذین هم عن صلاتهم ساهون، الذین هم یُرائون و یمنعون الماعون.(2) وای بر نمازگزاران! آن کسانی که نسبت به نماز خود مسامحه کارند، آنان که اعمال و عبادات خود را از روی ریا و خودنمایی انجام می‌دهند و از احسان به دیگران خودداری می‌کنند.
علی ـ علیه السّلام ـ نیز می‌فرماید: «آفةُ العبادةِ الرّیا»(3) آفت عبادت ریا است. ریا در عبادت ممکن است انواع مختلف داشته باشد. آن که می‌خواهد از ریا مصون بماند و در نماز حضور قلب داشته باشد، توجه به این نکات مفید است:
1. ریا ممکن است در عبادات واجب مانند نماز و روزه محقق شود، مثلاً فردی که در خلوت و تنهایی اهل نماز نیست، امّا در حضور دیگران علاقه دارد نماز بخواند یا فردی که در حضور دیگران با والدین خود رفتار شایسته و برخورد مناسب از خود نشان می‌دهد، امّا در غیاب دیگران و در منزل با ایشان بی‌ادبی و بی‌احترامی می‌کند، از مصادیق ریا در اعمال واجب محسوب می‌شود و حرام است.
2. نوع دیگر ریا در عبادات آن است که فرد در اعمال واجب خود مرتکب ریا نگردد، یعنی هدفش رضای خدا باشد، امّا در عبادات مستحب خود مرتکب ریا شود، مثل این که در حضور مردم نماز مستحبی بخواند، تسبیح و صلوات بگوید. امّا در مواقعی که تنها است و کسی او را نمی‌بیند، علاقه به این اعمال نداشته باشد. یا رکوع و سجود و سایر افعال نماز را در حضور دیگران با کیفیت بهتر انجام دهد ‌تا در نظر دیگران مذهبی جلوه کند. امّا در تنهایی نمازش را سطحی و بدون کیفیت بخواند. تمامی این موارد از مصادیق ریا است و می‌تواند اعمال و رفتار فرد را دچار مشکل کند.
3. ریا در اظهار شهادتین(اسلام)
یکی از اقسام ریا این است که شخص شهادتین را به زبان می آورد ولی در دل آن را انکار می کند که این قسم داخل در کفر و نفاق است. چنین اشخاصی از کافر ظاهری بدتر و پر عقبوت ترند. زیرا هر صفت نفاق را دارد و هم صفت کفر را.
4. ریا در وصف عبادات
کسی که در اصل عبادات ریا نکند. ولی در اجزای عبادات سعی در ریا نماید. مثلا رکوع، سجده، قرائت و... نماز را در حضور دیگران با آب و تاب بجا آورد تا جلب نظر دیگران را بنماید. یا در مراسم عزاداری گریه خود را پاک نکند یا به هیبتی بخصوص عزاداری کند تا دیگران جذب و جلب او شوند.
5. ریا در غیر عبادات
مثل نظافت لباس به قصد خود نمایی یا پوشاندن عیبی از خود تا مردم او را پی عیب بدانند و یا در پنهان داشتن گناهان خود این قسم از ریا جایز است و از جهانی اگر انجام نشود انجام ندادنش حرام خواهد بود. مثل اینکه گناهان را از دید دیگران مخفی نکند و آنها را اظهار نماید. این کار قطعاً حرام است و خود یکی از گناهان کبیره به شمار می رود.
پس از آن که مفهوم ریا و مصادیق آن را در مورد عبادات شناختیم، برای این که عبادات به ریا آمیخته نشود، باید مواظب بود که نیت ما محض رضای خدا باشد و جز رضای خداوند هیچ هدف و نیت دیگری را در اعمال و رفتار خود مدّ نظر نداشته باشیم. ملا مهدی نراقی در کتاب ارزشمند« معراج السعادة» می‌نویسد: «شیطان برای افساد کار بندگان و آمیخته نمودن عبادات آنان به ریا، افراد را در مورد نیت، قرائت یا طهارت به وسواس می‌اندازد. اگر چند دفعه کسی اعتنا نکند و به آن چه از شرع رسیده اکتفا کند، دست از او بر می‌دارد و موفق نمی‌شود که اعمال و عبادات او را به ریا آلوده کند. امّا اگر به وسوسه‌های شیطان گوش فرا دهد و در هر عملی شک کند، کارش به جایی می‌رسد که از عبادت بازماند و اعمالش به ریا آمیخته شود.»(4)
خلاصه برای رهایی از ریا باید نفس خود را به پنهان داشتن عبادات عادت داد و همان گونه که درها را بر روی اعمال زشت خویش بسته‌ایم باید بر فاش شدن عبادات و اعمال خویش نیز بسته نگهداریم و تا حدّ ممکن سعی کنیم که اعمال خود را فقط برای خدا انجام دهیم. و هیچ گاه هدف این نباشد که دیگران اعمال را ببینند و تعریف و تمجید کنند، توجه داشته باشید که اگر تصمیم قطعی بگیریم و هدف رضای خدا باشد، خداوند ما را در این زمینه یاری می‌کند. زیرا خداوند فرموده است: و الذین جاهدوا فینا لنهدیّنهم سُبلَنا(5). و کسانی که در راه ما تلاش و کوشش می‌کنند، ما آنها را بر راه‌های خویش هدایت می‌کنیم. نکته ای که بیان آن بسیار مهم است این است که از آن جا که اسلام دینی اجتماعی است و بسیاری ار عبادات ما اجتماعی است با ید با «تمرین» تلاش کنیم که این عبادات با ریا از بین نرد.
علی ـ علیه السّلام ـ نیز می‌فرماید: «بر تو باد به اخلاص، در نیت و عمل، به راستی که پاکی نیت و عمل خالص، سبب قبولی اعمال و ارزشمند شدن عبادت و بندگی خدا است.»(6)
اخلاص علاوه بر آن که زمینة ریا را از بین می‌برد، در ایجاد حضور قلب نیز مؤثر است. برای کسب حضور قلب در نماز به این نکات توجه شود:
1. در مکان خلوت نماز بخوانیم
اگر نماز فرادا یا نماز مستحب می‌خوانیم بهتر است جای خلوتی را انتخاب کرده که سر و صدا و مزاحمت نباشد.
2. عواملی را که باعث حواس پرتی در نماز می‌شود، قبل از نماز برطرف کنیم.
3. به معنای نماز و جملات و کلمات آن توجه داشته باشیم.
4. دربارة نماز و راه‌های ایجاد حضور قلب کتاب مطالعه کنیم. به خصوص کتاب‌های زیر بسیار مفید و راهگشا هستند.

 


پاورقی:


1. ابن منظور، لسان العرب، بی‌تا، ج 5، ص 88.
2. ماعون:4 ـ 7.
3. آمدی، غرر الحکم، دانشگاه تهران، 1373، ج 3، ص 99.
4. نراقی، مهدی، معراج السعادة، انتشارات هجرت، ص 627 ـ 628.
5. عنکبوت:69.
6. آمدی، ‌غرر الحکم، دانشگاه تهران، ج 4، ص 290.




موضوع مطلب : نماز ، حضور قلب ، ریا ، ارتکاب ، عبادت ،توجه در نماز ، بهشت بهشت

          
چهارشنبه 91 آذر 15 :: 9:45 عصر

راه‌های مقابله با نفس اماره و شیطان چیست؟

پاسخ:

تا نیرو و اراده جوانی هست می توان هواهای نفسانی را از خود دور ساخته و به جنگی سخت با نفس و شیطان رفت. چرا که قلب جوان لطیف و ملکوتی است و انگیزه های فساد در آن ضعیف می باشد. ولی هر چه سن بالاتر رود ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر گردد تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست.(1) و برای پیروزی در این میدان و غلبه بر نفس راه‌هایی است که ما به عمده آنها می‌پردازیم.
1. تفکر: شرط اول مجاهده با نفس و حرکت به سوی خداوند تفکر است. یعنی انسان هر روز مقداری تفکر کند در اینکه آیا خداوند متعال که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش او را فراهم آورده، وظیفه ما در مقابل این همه لطف چیست؟ آیا تمام این الطاف برای شهوات و هواهای نفسانی ما است یا مقصود دیگری در کار است؟ اگر انسان عاقل، لحظه‌ای فکر کند مقصود خداوند را می‌فهمد که همان تزکیه و تهذیب نفس انسان می‌باشد.(2)
2. عزم: یعنی تصمیم بر ترک گناهان و انجام واجبات بگیری، تصمیم و اراده ای قاطع و سخت. چرا که قدم در راهی نهادی که دارای مشکلات و سختی های زیادی می باشد که بدون صبر و عزم نمی توان به مقابله با آنها برخواست و سالک و مجاهد می بایست به حول و قوه خداوند چنان عزمی داشته باشد(3) که در مقابل همه مشکلات بایستد و بر آنها فائق آید. حضرت امام خمینی (ره) دراهمیت عزم از استاد خویش نقل کرده اند که ایشان عزم را جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان دانسته اند. و فرموده اند بیشتر از هر چیز گوش دادن به موسیقی، ‌عزم و اراده را ضعیف می کند.(4)
3. مشارطه، مراقبه، محاسبه و مواخذه: این چهار عمل از اهمیت حیاتی برخوردار بوده و از لوازم سیر الی الله می باشد و از حضرت امام موسی ـ علیه السلام ـ نیز نقل شده که فرموده اند: هرکس که هر روز یک بار اعمال خود را محاسبه نکند از ما نیست.(5)
مشارطه آن است که در اول روز شرط کند که امروز گناهی انجام نخواهد داد و این مطلب را تصمیم بگیرد و معلوم است که یک روز گناه نکردن کاری است آسان و سهل و می توان به راحتی از عهده اش بر آمد. پس از مشارطه باید وارد مراقبه شوی یعنی در تمام مدت متوجه عمل به شرط خود باشی و پیوسته مراقب اعمال و احوال خود باشی تا مرتکب گناهی نشوی و اگر در دلت افتاد که مرتکب خلاف شوی بدان که این از شیطان است پس به آن لعنت کن و به خداوند متعال پناه ببر.
و به همین حال مراقب باشی تا موقع محاسبه که آخر شب وقتی اختصاص دهی و در آن وقت که به تمام کارهای شبانه روز خود رسیدگی نمایی و حساب نفس را بکنی که در این روز مرتکب گناه شده یا نه. اگر گناهی مرتکب نشده باشد شکر خدا کن و بدان که یک قدم پیش رفتی و منظور نظر الهی شدی و امید است کار برای تو سهل و آسان شود و آن وقت است که اطاعت خداوند و ترک معاصی برایت شیرین خواهد شد و اگر مرتکب گناه شده باشد باید خود را مواخذه کنی و از خداوند بخواهی و بنا بگذاری که فردا مردانه عمل کنی و بهمین حال باشی تا خدای تعالی ابواب توفیق و سعادت را بر روی تو باز کند.
4. معالجه مفاسد اخلاقی: بهترین علاج ها که علما اخلاق و اهل سلوک برای معالجه مفاسد اخلاقی فرموده اند این است که هر یک از اخلاق های زشت را که در خود می بینیم در نظر بگیریم و بر خلاف آن تا مدتی مردانه اقدام کنیم .و بر ضد آن رذیله رفتار کنیم و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلب کنیم، مسلماً بعد از مدتی آن خُلق زشت رفع خواهد شد.
مثلا بدخلقی با دیگران را در نظر بگیریم و در صدد برآئیم هر وقت ناملایمی پیش آمد و آتش غضب شعله ور شد برخلاف نفس اقدام کرده عاقبت و نتیجه این خلق را متذکر شویم و در باطن شیطان را لعن کنیم و ملایمت به خرج دهیم اگر چنین رفتار کنیم بعد از چند مرتبه آن خلق به کلی عوض شده و خلق نیکو در وجودمان ساکن خواهد شد.(6)
5. استاد: در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید، استاد برجسته در زمینه اخلاق برای خود معین نمایید. جلسه وعظ و پند و نصیحت تشکیل دهید. بدون استاد (با واسطه و بی واسطه) نمی توان مهذب شد. چطور شده برای هر علم در دنیا استاد و مدرس لازم است لیکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیاء و از لطیف ترین و دقیقترین علوم است به تعلیم و تعلم نیازی ندارد؟ (بدون معلم اخلاق، نتیجه حاصل نمی گردد.)(7)
6. استفاده از ایام الله: برای خودسازی و تهذیب ماه‌هایی همچون رجب، شعبان و ماه مبارک رمضان فرصت بسیار خوبی است و در این ماه ها است که درهای رحمت الهی به روی بندگان باز و شیاطین در غل و زنجیر به سر می برند و اصلاح نفس در این ماه های مبارک آسان تر است.(8)
7. همنشینی با خوبان: از دوستی با رفقای بد و شرور دوری کنید و دوستان خوب برای خودتان انتخاب کنید. زیرا که صحبت با هرکس اثری عظیم در اتصاف به اوصاف او و تخلق به اخلاق او دارد. چرا که طبع انسان دزد است و آنچه مکرر از دیگران ببیند اخذ می کند.(9)
و همچنین می توانی از دوستان خود، معایب خود را بپرسی و بهتر آنکه یکی از دوستان متدین و رازدار و مهربان را از میان ایشان اختیار کنی و با او عهد نمایی که مراقب احوال تو باشد. تو را از معایب خبردار کند و چون تو را بر عیبی آگاه سازد شاد و خوشحال گردی و در صدد رفع آن برآیی.(10)
8. رفق و مدارا: و این نیز از مهم‌ترین امور سلوک است، چرا که اندک غفلتی در این امر سبب می شود که علاوه بر آنکه سالک از ترقی و سیر باز می ماند بلکه برای همیشه به کلی از سفر زده خواهد شد. سالک در ابتدای سفر خود چون شور و شوق وافری دارد تصمیم می گیرد که اعمال عبادی زیادی انجام دهد و به هر عملی دست زند، این طرز عمل علاوه بر اینکه مفید نیست زیان آور هم هست. چون در اثر تحمیل اعمال زیاد بر نفس، نفس عکس العمل نشان داده و اعمال عبادی را پس می زند و دیگر میلی برای عبادت در خود نمی یابد.(11)
بنابراین سالک وقتی مشغول عبادت مستحبی است با آن‌که میل و رغبت دارد بایستی دست از عمل بکشد تا میل و رغبت به عبادت در او باقی مانده، همیشه خود را تشنه عبادت ببیند. به طور کلی عبادت موثر در سیر و سلوک فقط و فقط ناشی از میل و رغبت است.(12)
9. دعا و توسل: و این اهم امور و تاثیر گذارترین آنهاست و به جرات می توان گفت کسی بدون آن نمی تواند به مقصد برسد. و آن اینکه در هر حال به خود امیدی نداشته باشی که از غیر خدای تعالی کاری بر نمی آید، پس از خدای خود بخواهید که شما را در این راه دستگیری نماید و با عجز و زاری و در خلوات از خداوند متعال بخواهد که شما را در این مقصد همراهی نماید و رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و آل بیت طاهرینش ـ علیهم السلام ـ را شفیع قرار دهید که خداوند به شما توفیق عنایت فرماید و در لغزشگاههایی که هست شما را دستگیری نماید.(13)

 


پاورقی:


1. امام خمینی(ره)، جهاد اکبر، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول، 1372، ص 68.
2. امام خمینی(ره)، چهل حدیث، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ بیستم، 1378، ص 6 و 7، با تغییرات.
3. علامه تهرانی، رساله لب اللباب، نشر علامه طباطبایی، چاپ نهم، مشهد، ص 105.
4. چهل حدیث، امام خمینی (ره)، ص 7.
5. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، نشر آل البیت ـ علیهم السلام ـ چاپ اول، 1408 قمری، ج 12، ص 153.
6. چهل حدیث، ص 25.
7. جهاد اکبر، ص 23.
8. همان، ص 40.
9. نقراقی، ملا احمد، معراج السعاده، نشر هجرت، چاپ پنجم، 1377، ص 65.
10. همان، 68.
11. رساله لب اللباب، ص 106.
12. همان، ص 107.
13. چهل حدیث، ص 9 و 8.




موضوع مطلب : نفس اماره ، شیطان ، موفقیت ، بهشت بهشتیان

          
سه شنبه 91 آذر 14 :: 11:5 عصر

راه‌های موفقیت را از دیدگاه ائمه و معصومین و علما بیان کنید؟

پاسخ:

راه‌های موفقیت انسان بستگی به چند امر دارد که در این جا به طور خلاصه به آنها اشاره می‌کنیم:
1. تعیین هدف: هدف باید دقیق، روشن و بدون ابهام باشد. هدف عبارت است از نتایج مطلوبی که ما در انتظار آن هستیم. (بیان انتظارات مطلوب) شناخت و تبیین هدف یکی از مشکلاتی است که جوانان با آن درگیر هستند افرادی که در زندگی و تحصیل هدفی را دنبال نمی‌کنند انگیزة کافی برای موفقیت و پرورش استعدادهای خود ندارند. پس فرد باید هدف مورد قبول خود را به صورت جزئی و شفاف مشخص کند.(1)
2. امیدوار بودن به هدف متعالی: بسیاری از مردم خواهان رسیدن به مقامات والای معنوی، و خواستار پیشرفتهای ارزنده در علم و معارف هستند، ‌تا از این راه هم چون سایر مردان بزرگ، بتوانند در سرنوشت خود و افراد جامعة خود مؤثر واقع شوند. و مردم را به سوی معنویت سوق داده و آنان را راهنمایی کنند. این خواسته در نهاد بسیاری از افراد نهفته است. امّا به علل مختلف از جمله اینکه از راز موفقیت مردان بزرگی که صفحات تاریخ را با نام خود روشن ساخته‌اند، اطلاعی ندارند. از رسیدن به این آرزوی بزرگ ناامید بوده و آن را خیالی خام بیش نمی‌پندارند.(2)
3. برنامه ریزی: یعنی شناخت و تعیین یک سری فعالیت‌ برای رسیدن به هدف تعیین شده. چرا یک فرد در جوانی پس از گرفتن دیپلم نمی‌داند چه باید بکند، چون برای رسیدن به هدف خود برنامه ریزی نکرده است همان طور که برای یک میهمانی ساده برنامه‌ریزی می‌کنیم که چه چیزی تهیه کنیم، باید برای زندگی خودمان هم در راه رسیدن به اهداف مورد نظر برنامه ریزی کنیم.
4. نظم و انضباط در امور: نظم و انضباط نه تنها از رازهای موفقیت و پیروزی مردان بزرگ می‌باشد، بلکه کاخ بلند آفرینش هستی روی نظم و انضباط استوار شده است.
نظم و برنامه، سامان دهندة زندگی و وسیله‌ای موثر برای رسیدن موفقیت است. با تشکیل برنامة منظم برای رسیدن به اهداف عالی، لحظات زندگی خود را باثمر و پربار نماید. عمل به برنامة منظم انسان را منظم، متعهد و معتقد به آن چه را که انجام می‌دهد، می‌نماید. سعی کنید رفتار روزانة‌شما بر طبق برنامه باشد، تا از لحظات عمر خود بهره‌مند شوید و از زندگی پربار برخوردار باشید.
5. پایداری و تحمل مشکلات: یکی از اموری که در توفیق یافتن انسان دخالت زیادی دارد وشرط موفقیت در کارها بالاخص در کارهای بزرگ است، پایداری و تحمل مشکلات آن کار است. حضرت امام حسن ـ علیه السّلام ـ در یکی از خطبه‌های خود می‌فرماید: «فلستُم ایّها الناس نائلینَ ما تحبُّونَ الّا بالصّبر علی ما تُکرهُونَ»(3). ای انسانها آن چه را که دوست دارید به آن نخواهید رسید مگر آن که «صبر» کنید بر آن چه از آن کراهت دارید.
در این گفتار امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ شکیبایی در برابر مشکلات را لازمة رسیدن به اهداف مورد علاقه می‌دانند.
6. آموزش و تمرین: پرورش استعداد احتیاج به آموزش و تمرین در آن زمینه دارد. این شایعه که افرادی شانس دارند و بدون تلاش و تمرین قادرند به نتایج عالی و غیر عادی دست یابند، مورد پذیرش است. شکوفا شدن استعداد انسان در هر زمینه احتیاج به آموزش و تمرین در آن زمینه دارد.(4)
7. اخلاص در کار: اخلاص اکسیر نابی است که به عمل انسان اثر می‌بخشد. اخلاص به معنای پاک بودن رفتار و کردار آدمی از تظاهر و ریا و سایر امور شرک آمیز است. اخلاص از صفات بسیار ارزنده‌ای است که خداوند متعال برخی از بندگان خود را به دارا بودن آن ستوده است. دربارة حضرت یوسف می‌فرماید: «اِنّهُ مِن عبادنا المخصلین».(5)
8. توسل به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ همچنین: توسل به اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السّلام ـ انسان را در درگاه خداوند بزرگ و آبرومند می‌سازد و باعث تقرب انسان به پروردگار متعال می‌شود. مردان بزرگ حتی برای کشف مجهولات و پی بردن به حل مشکلات علمی دست به توسل می‌زنند تا در اثر کسب فیوضات از خاندان وحی گره از مشکلات علمی خود بگشایند.

 


پاورقی:


1. باقی نصر آبادی، علی، رحمانی،‌جعفر ،‌مدیریت تربیت و پیشرفت تحصیلی، موسسه امام عصر، 1377، ص 110.
2. همان، ص 59.
3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 50، ح 5، باب 19.
4. مایکل هاو، به سوی نبوغ، ترجمة مجردزاده کرمانی، مهدی، راه بین، 80، ص 15.
5. یوسف:24.




موضوع مطلب : امامان ، ائمه ،معصومین، علماؤ ، موفقیت ، راههای موفقیت ،اخلاص ،ب

          
دوشنبه 91 آذر 13 :: 6:53 عصر
<   1   2   3   4   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 40
  • بازدید دیروز: 53
  • کل بازدیدها: 1103465
امکانات جانبی