سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

وقایع این روز :

_وفات محمد بن عثمان عَمری

وفات دومین نائب خاص امام عصر صلوات الله علیه ، جناب ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى (رحمه الله ) در چنین روزى واقع شده است1 .



1. غیبت شیخ طوسى : ص 364. وقایع الایام : ج شعبان ، ص 345. مستدرک سفینه البحار: ج 5 ص ‍ 231.




موضوع مطلب : وقایع بیست ونهم جمادی الاولی، وفات دومین نائب امام زمان، محمد بن عثمان عَمری، بهشت بهشتیان، دشت آبادی.

          
سه شنبه 92 فروردین 20 :: 11:34 عصر

ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و در کدام کتب معتبر تاریخی بیان شده است؟

پاسخ:

بعد از رحلت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خلفای اسلامی همواره از نقل احادیث پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ذکر سیره و شیوه زندگانی حضرت و صحابه وفادار او استقبال نکردند و در این میان کسانی که برخلاف وصیت نبوی حاکم شدند، از مخالفین عمده این نقلها بودند. چرا که از جایگاه پایین خود خصوصاً در دوره پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ باخبر بودند و از سوی دیگر از شأن بالای صحابه مقرب حضرت آگاهی داشتند. لذا نقل احادیث و سیره آنها را خطری برای خود تلقی می‌کردند.(1) برخی حتی به همین مقدار بسنده نمی‌کردند، بلکه در کنار منع نقل احادیث و سیرة بزرگان نقلهایی آمیخته با دروغ به آنها نسبت می‌دادند و در وقایع تاریخی دخل و تصرف و تحریف می‌نمودند و در این میان اختلافات قبیلگی، دسته‌بندی‌های سیاسی و فرقه‌ای و جناح بازی‌ها خود از عوامل تحریف بود. چنانچه هشام بن عبدالملک برای اعمش که گرایش شیعی داشت نوشت: برای من فضایل عثمان و زشتی علی را بنویس، اعمش در پاسخ او نوشت: اگر تمام مناقب اهل زمین برای عثمان باشد زشتی‌های آن برای علی برای تو نفع و ضرری ندارد.(2) از نکات مهم که در جای خود از مهم‌ترین علل تحریف تاریخ است، اعتقاد مورخین اسلامی به «عدالت صحابه» است چرا که اینان با چنین اعتقادی در نقل اخباری که عدالت صحابه را خدشه‌دار می‌نمود، دچار تردید شده و به تحریف آن می‌پرداختند. از سوی دیگر مورخین شیعی نیز در نقل وقایع و رویدادهای مهم اسلامی با توجه به وجود دولتهای سنی مذهب با مشکلات فراوانی مواجه بودند. یکی از اصلی‌ترین و به عبارت صحیح‌تر مهمترین کتاب شیعی که به نقل وقایع و حوادث دوره خلفای راشدین پرداخته است کتاب سلیم بن قیس هلالی است که از سوی ائمه طاهرین ـ علیهم السّلام ـ نیز بسیار مورد تأییدبود. ولی این کتاب ارزشمند نیز در جریان حوادث تاریخ مفقود گردیده و آنچه اکنون با این عنوان در دسترس عموم است، از نظر عده‌ای از محققین دارای اعتبار نیست. پس در واقع علمای شیعی یا در اثر فضای رعب و وحشتی که از سوی حکام سنی مذهب حاکم بود قادر به نقل همه تاریخ و واقعیت‌های آن نبودند و یا هم اگر کسی چون سلیم بن قیس به نقل همه حوادث می‌پرداخت در واقع با دسیسه‌های همان حکام حاصل زحماتش معدوم می‌شود. حقیقت‌طلبان از حقایق تاریخ بدور ماندند. با وجود همه این مشکلات و توطئه‌ها یافتن بعضی از حوادث از لابه‌لای برگه‌های تاریخ اگر چه بسیار صعب و مشکل است ولی دور از دسترس نیست، یکی از همین وقایع به آتش کشیدن درب خانه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ و شکستن درب و آسیب رساندن به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می‌باشد. برای پرداختن به منابع معتبر که در بردارنده این رویداد هستند بهتر دیده شد که این حادثه را از منابع معتبری که در دسترس است نقل نماییم:
پس از آنکه عده‌ای از صحابه مهاجر و انصار در سقیفه با ابوبکر بیعت نمودند، فردای آن روز نیز ابوبکر جهت گرفتن بیعت عمومی در مسجد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ حاضر شد، در این میان علی ـ علیه السّلام ـ و بنی‌هاشم و شماری از یاران حضرت ـ علیه السّلام ـ به دور از این کشمکشها در منزل پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در سوگ از دست رفتن حضرت ـ صلّی الله علیه و آله ـ گردهم آمده بودند و درصدد تجهیز و کفن و دفن حضرت بودند. ابوبکر پس از بیعت عمومی کسی را جهت فراخواندن حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به مسجد و شرکت در بیعت عمومی فرستاد. البته در این میان اختلافاتی در زمان و تاریخ چنین امری وجود دارد. ابن قتیبه آورده است که: ابوبکر چون دوبار قنفذ را به خانه علی ـ علیه السّلام ـ فرستاد(3) و علی ـ علیه السّلام ـ جواب منفی داد. ابوبکر عمر را به همراه چند نفر به طرف خانه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ فرستاد. بعضی عثمان، خالد بن ولید، مغیرة بن شعبه، ابوعبیده جراح و حتی خود ابوبکر را از همراهان عمر نام برده‌اند.(4) همچنین از قنفذ نیز در این جمع یاد شده است.(5)
ابوبکر در زمان فرستادن عمر به او گفت: اگراطاعت نکردند (و از خانه جهت بیعت بیرون نیامدند) آنان را بکش.(6)
ابی‌الفداء درکتابش می نویسد: ابوبکر عمر بن خطاب را به سوی علی و همراهان او فرستاد آنها را از منزل فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بیرون آورد و به عمر گفت: اگر ابا کردند آنان را بکش. پس عمر با مقداری آتش به سوی آنان رفت تا خانه را به آتش بکشد.(7) وقتی عمر به خانه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ رسید بانگ برآورد و اهل خانه را برای بیعت فراخواند و تهدید نمود که خانه را به آتش خواهد کشید. مردم گفتند که فاطمه درون خانه است. عمر گفت: باشد.(8) فاطمه ـ سلام الله علیها ـ که صدای عمر را شنید جلو آمدو به روایتی از پشت درب با عمر به گفتگو پرداخت و فرمود: آیا می‌خواهی خانه مرا به آتش بکشی؟ عمر گفت: آری.(9) در اثر گفتگوهایی که بین فاطمه ـ سلام الله علیها ـ و عمر رد و بدل شد و ناله‌های حضرت ـ سلام الله علیها ـ مردم بسیاری ناظر به این حادثه متفرق شدند و عمر با عده‌ای باقی ماند.(10) این قسمت واقعه را اکثر منابع سنی و شیعه نقل کرده‌اند .اختلاف گزارشها پس از این صحنه شروع می‌شود. گروهی براین باورند: زبیر و علی ـ علیه السّلام ـ با شمشیر خارج شدند آنان را گرفتند و کشان کشان به مسجد بردند.(11) بعضی نیز قائلند که با تهدید عمر همه همراهان علی ـ علیه السّلام ـ از منزل بیرون آمدند و بیعت کردند به جز علی ـ علیه السّلام ـ (12) بلکه ابوبکر چون استدلالهای حضرت ـ علیه السّلام ـ را شنید گفت: اگر بیعت نمی‌کنی ترا مجبور به آن نخواهم کرد. امّا اینکه عمر درب خانه را به آتش کشیده است در این مورد گزاره هایی از سنی و شیعه وجود دارد که مؤید حجوم و آتش زدن می‌باشند.(13) این اخبار را در ادامه آورده‌اند که عمر درب نیم سوخته را با لگد خود باز نمود(14) و چون فاطمه ـ سلام الله علیها ـ در پشت درب قرار داشت در اثر شدت ضربه نوزادی را که حامله بود سقط نمود.(15)
همچنین عمر با تازیانه قنفذ ضربة سخنی به بازوی حضرت ـ سلام الله علیها ـ نواخت که در اثر آن تورمی در دستان حضرت پدیدار شد و چون عمر همچنان مقاومت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را دید سیلی محکمی به صورت حضرت نواخت که گوشواره از گوشش خارج شد،(16) پس از آن عمر علی ـ علیه السّلام ـ را با حالتی زشت و توهین‌آمیز به مسجد برد.(17)در این میان آنچه از روایات اهل سنّت قابل توجه است این می‌باشد که اینان راویان اخبار آتش زدن درب خانه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ و سقط جنین را دروغگو و رافضی می‌خوانند. به طور مثال عسقلانی در لسان المیزان ضمن آوردن خبر سقط جنین از زبان احمد بن محمد سرّی بن یحیی بن ابی دارم او را رافضی و دروغگو می‌خواند(18) و یا ذهبی در میزان الاعتدال(19) و شهرستانی نیز وقتی چنین خبری را از ابراهیم بن سیار معروف به نظّام معتزلی نقل می‌کند او را به رفضه و کذب متهم می‌نماید(20) و همچنین است حال صفدی و نظر او در مورد نظّام.(21)
در هر صورت بحث آتش زدن درب خانه فاطمه ـ سلام الله علیها ـ و ضرب و شتم آن حضرت که منجر به سقط جنین شد، ‌حادثه‌ای نیست که براحتی بتوان از کنار آن گذشت و توقع داشت که به حدّ وفور در منابع شیعه و سنی به چشم بخورد. در پایان کلام را با گفتاری از ابوبکر و مسعودی ختم می‌کنیم: در منابع تاریخی اهل سنّت آمده است که ابوبکر در زمان احتضار گفت: بر چیزی از دنیا تأسف نمی‌خورم مگر بر سه کاری که انجام دادم و دوست داشتم که انجام ندهم.. امّا سه کاری که انجام دادم و ای کاش نمی‌کردم: از خانه فاطمه تفتیش نمی‌کردم اگر چه حتی به جهت جنگ بر روی من بسته می‌شد و...(22) مسعودی ضمن نقل این گفتار می‌گوید: و در این باب صحبت‌های زیادی نمود.(23) که از این صحبتها ابوبکر در کتب اهل تسنن چیزی به دست نمی‌آید.ازگزارشهای مختلف می توان دریافت که اهل بیت پس ازپیامبر توسط مردم مورد ظلم واقع شدند اول ازهمه حضرت زهرا وامیر مومنان بودند.

 


1. آئینه‌وند، صادق، علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی، تهران، پژوهشگاه علوم انسان و مطالعات فرهنگی، 1377، ص 548.
2. جعفریان، رسول، منابع تاریخ اسلام، تهران، انتشارات انصاریان، 1376، ص 90، به نقل از شذرات الذهب، ج 1، ص 22.
3. ابن قتیبه، الامامه والسیاسه، ترجمه طباطبایی، تهران، انتشارات ققنوس، ص 30.
4. مفید، الاختصاص، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1982 م، ص 185.
5. خصیبی، الهدایة الکبری، بیروت، موسسه البلاغ، چ چهارم، 1991 م، ص 178.
6. ابن عبدربه، العقد الفرید، قاهره، استقامه، چ دوم، 1953م، ج 5، ص 12.
7. ابی‌الفداء، المختصر فی اخبار البشر، قاهره، انتشارات المبتنی، ج1، ص 151.
8. بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، قاهره، دار المعارف، چ سوم، ج1، ص 586.
9. ابن عبد ربه، پیشین، ص 12، بلاذری، ج 1، پیشین، ص 586.
10. ابن قتیبه، پیشین، ص 30.
11. طبری، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق نخبة من العلماء، بیروت، موسسه الاعلمی، ج 2، ص 443.
12. ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، قاهره، 1937 م، ج 1، ص 12.
13. خصیبی، پیشین، ص 178 و 407. مسعودی، اثبات الوصیة، قم، موسسه انصاریان، 1417 هـ ، ص 146. طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق سید حسین بحرالعلوم، قم، دار الکتب الاسلامی، چ سوم، 1394ق، ج 3، ص 76.
14. خصیبی، پیشین، ص 407. مفید، پیشین، ص 185. عیاشی، تفسیر، تحقیق رسولی محلاتی، انتشارات علمی اسلامی، 76، ج2.
15. خصیبی، پیشین، ص 178.‌مسعودی، پیشین، ص 146. شهرستانی، الملل و النحل، تصحیح احمد فهمی محمد، قاهره، مکتبه الحسن السجادیه، 1948 ق، ج1، ص77. قولویه، کامل الزیارات، تحقیق نشر الفقاهه، انتشارات نشر اسلامی، 1417 ق، ص 548. عسقلانی، ‌لسان المیزان، بیروت، دار احیاء‌التراث، 1995، ج1، ص268. ذهبی، میزان الاعتدال، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار الفکر، ج 1، ص 139. طبری، دلائل الامامه، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، چ دوم، 1988 م، ص 45.
16. خصیبی، پیشین، ص 178.
17. مفید، پیشین، ص 185. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء‌التراث، ج2، ص21.
18. عسقلانی، پیشین، ج1، ص 268.
19. ذهبی، پیشین، ج1، ص 139.
20. شهرستانی، پیشین، ج1، ص 77.
21. صفدی، پیشین، ج6، ص14.
22. ابن شیبه، المصنف فی الاحادیث و الاثار، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1995 م، ج 7، ص 423. علاء الدین متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، 1989 م، ج5، ص651. یعقوبی، پیشین، ج2، ص137. جمید بن زنجویه، الاموال، تحقیق مشاکر زیب فیاض، عربستان، ج1، ص303.
23. مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دار الاندلس، 1965 م، ج2، ص301.




موضوع مطلب : حضرت زهرا،شکستن و سوزاندن درب، شکستن پهلوی حضرت زهرا، فاطمیه، به

          
دوشنبه 92 فروردین 19 :: 10:21 عصر

وقایع این روز :

_ وفات جناب عبدالمطلب علیه السلام1

در هشتمین سال ولادت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) حضرت عبد المطلب از دنیا رفت2. لازم به ذکر است که بنابر فرمایش علامه مجلسى در مرآه العقول ، 8 سال و 2 ماه و 10 روز از سن مبارک رسول الله (صلى الله علیه و آله ) گذشته بود که عبد المطلب (علیه السلام ) از دنیا رفت ، اگر سال قمرى باشد روز رحلت 27 جمادى الاولى است و اگر مراد سال شمسى باشد تقریبا 27 شعبان مى شود3. قول دیگر در وفات آن حضرت روز دهم ربیع الاول است .



1. العدد القویه : ص 127.
2. مصباح المتهجد: ص 5. منتخ التواریخ : ص 5. قلائد النحور: ج ربیع الاول ، ص 67.
3. منتخب التواریخ : ص 43.




موضوع مطلب : وقایع بیست و هفتم جمادی الاولی، وفات جناب عبدالمطلب، بهشت بهشتیان.

          
یکشنبه 92 فروردین 18 :: 9:21 عصر

جایگاه شهداء از دیدگاه قرآن و حدیث :

مقدمه:
در فرهنگ قرآن از شهادت و شهید، بیشتر با واژه هایی مانند: ... قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ...(1) سخن به میان آمده است، و در روایات از واژه ی «قتل فی سبیل الله» و واژه ی «شهادة» به یک میزان استفاده شده است.
حقّ تعالی در قرآن کریم «تمنّی موت» را نشانه ای صادق برای اولیای خود می داند که مدّعیان دوستی با حقّ تعالی را می توان با آن محک زد: قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ(2) ای رسول ما، یهودان را بگو: ای جماعت یهود! اگر می پندارید که شما به حقیقت دوستداران خدایید نه مردمِ دیگر، پس تمنّای مرگ کنید، اگر راست می گویید (که علامت دوستان خدا آرزوی مرگ و شوق تعالی خداست).
بنابراین «شهید» یعنی مجاهدی که با بینش عمیق از تعلّقات دنیا دست شسته و به استقبال مرگ می شتابد و با دو دست خود، جان را به پروردگار خود تقدیم می کند، از منظر قرآن، مصداق کامل «ولیّ الله» اوست که در «تمنّی موت» صادق می باشد.

شهادت

مرگ شرافتمندانه ـ امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ می فرماید: « انّ اکرم الموت القتل. کریمانه ترین مرگ، مرگی است که در میدان نبرد و با چهره ی سرخ، نصیب شود».(3) اگر انسان را از مرگ گریزی نیست: أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکُکُمُ الْمَوْتُ ....(4) و هر نَفْسی، روزی طعم مرگ را خواهد چشید: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ...(5) پس چه بهتر آن که با مرگ شرافتمندانه بمیرد، نه با بیماری.

بینش شهید

شهید، لقای الهی را وطن خود می داند و قصدش رسیدن به کمال انسانی است. این را می توان از پیام حضرت سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ به مشتاقان سعادت در رکابشان فهمید که می فرماید: « من کان فینا باذلاَ مهجته موطّناً علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانی راحل مصبحا ان شاء الله(6). هر کسی که خون خود را، به قصد لقای الهی بذل می کند، همراه ما بیاید که اگر خدا بخواهد، صبح حرکت می کنم».
در فضیلت شهید و شهادت همین بس که سیّد شهیدان و امام جان بر کفان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) شهادت را تفسیر فرموده و خود نیز قافله سالار شهیدان می شوند.

انگیزه ی شهید در بذل جان خود

شهید، خون خود را در راه خدا بذل می نماید تا چراغ راه بندگی خدا شود و بندگان را از جهالتِ علمی، نجات دهد. در زیارت اربعین سید الشهداء، انگیزة شهادت حضرت این گونه ترسیم شده است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».(7)

اثر شهادت در جامعه

شهیدان مورد تجلیل اولیاء هستند و آرامگاه آنان، مهد پرورش انسان های وارسته است. در زیارت وارث به شهیدان سلام می دهیم و به پاکی آنان و نیز طهارت آرامگاه آنان اذعان می کنیم. «طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم».(8) ذات اقدس الهی در قرآن کریم می فرماید: وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ..(9) زمین پاک به اذن پروردگارش میوة خوب به بار می آورد.
طبق بیان امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ که به استناد همین آیه فرمودند: « زمینه پاک، میوه ی پاک می دهد»، سرزمینی که شهیدان را در خود جای داده، زمینه ی پرورش انسان های پاک است که آرزو دارند ای کاش با شهیدان می بودند و به فوز شهادت نائل می آمدند: « یا لیتنی کنت مَعَکم فافوز معکم».(10) ثمرة دیگر مجاهدت شهید، رفع فتنه از روی زمین و فراگیر شدن دین حق در سراسر گیتی است: وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ ...(11) با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین بر طرف شود و همه را آئین دین خدا باشد.(12)

نیل به شهادت در مناجات های ائمّه دین

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ از خداوند سبحان، منزلت شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همنشینی با انبیاء را طلب نموده است.
هم چنین حضرت سید الساجدین ـ علیه السّلام ـ در دعای اوّل صحیفه، خداوند را به حمدی می ستاید که به واسطه ی آن به سعادت باز یابد و در زمره ی اولیای سعادتمند محسوب گردد و در صف شهیدان با شمشیر دشمنان خدا درآید.

گوشه ای از پاداش الهی به شهیدان در نشأه ی دنیا و برزخ و قیامت

1. حقّ تعالی عهده دار حفظ آبروی شهید است: خداوند در قرآن، مردم را از پندارِ مرده بودنِ شهیدان و نیز از به زبان آوردن چنین سخنی نهی می کند و می فرماید: که نه تنها نگویید، بلکه خیالش را هم به خود راه ندهید که شهید به پایان خط رسید و از دنیا رفت، بلکه شهداء زنده اند و نزد پروردگارشان متنعّم اند.
وَلا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ ..(13) و آن کسی را که در راه خدا کشته شده مرده نخوانید بلکه او زنده ی ابدی است، وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ ...(14) البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده به حیات ابدی شدند.
2. حیات برزخی شهید: منطق قرآن کریم، این است که شهید به محض شهادت، به حیات پاک در پیشگاه پروردگار راه می یابد: گرچه به اتفاق بزرگان تفسیر این آیه، حیات برزخی است،(15) لکن تنعّمات شهید به برزخ منحصر نمی شود، بلکه حقیقت حیاتِ عند الرّبی شهید، در قیامت بروز و ظهور می کند.
3. غذای شهید: ... بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ اگر کسی عندالله بود، مانند فرشته زندگی می کند. امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سبحان الله، غذای فرشته است» چون او تن مادّی ندارد تا غذای مادّی و طبیعی طلب کند. اگر کسی فرا طبیعی شد، غذای فرا طبیعی می خواهد. بدن با نان و گوشت تغذیه می کند، امّا جان مجرّد با علم و معارف. فرشته ها با علم و اندیشه و تحمید و تسبیح و تکبیر و تهلیل، تغذیه می کنند. شهیدان نیز با این امور زنده اند و نزد خدا روزی می خورند. چون بدنِ آنها متناسب با نشأة آخرت است.
4. مقامِ استبشار شهید از حقّ تعالی: استشبار یعنی انتظار شنیدن خبر مسرت بخش. شهید، مرتّب از حق تعالی استشبار می کند، خداوند هم به آنها بشارت می دهد که کدام گروه رسیدند و کدام دسته در راهند. ... وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلا خَوْفٌ ...(16)
5. از آیات (4، 5 و 6 سوره ی محمّد) پنج فضیلت و لطف الهی برای شهید، استفاده می شود:
الف: حقّ تعالی وعده داد که اعمال صالحی که شهید در راه خدا انجام داده است، باطل نمی شود.
ب: حق تعالی شهید را به منزل های سعادت و کرامت هدایت می کند.
ج: مغفرت الهی از گناهان شهید موجب اصلاح حال او و آمادگی برای ورود به بهشت می شود.
د: شهید را با احترام به بهشت وارد می کنند.
هـ : پیش از ورود به بهشت در چند منزل، به شهید بشارت ورود به بهشت می دهند. یکی موقع قبض روح شهید و دیگر در قبر و سوم در منزل قیامت.(17)
6. شهادت هدیه ی کرامت الهی است: حضرت سید الساجدین ـ علیه السّلام ـ در مجلس ابن زیاد فرمود: «ان القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة(18). شهادت در راه خدا عادت ما و کرامتی است از جانب ما».
هم چنین در نصوص امامت در کتاب کافی، حقّ تعالی سید الشهداء را این گونه معرفی می فرماید: «و اکرْمتُه بالشهادة و ختمتُ له بالسعادة.»(19)
7. حق تعالی مشتری جان شهید است: قرآن کریم، می فرماید: «خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها که در راه خدا جهاد می کنند، دشمنان دین را به قتل می رسانند و یا خود کشته شوند، این وعدة یقینی است بر خدا و عهدی است که در (سه دفتر آسمانی) تورات و انجیل و قرآن کریم، یاد فرموده و از خدا با وفاتر به عهد، چه کسی است؟ ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید.» (20)
8. شهادت فوز عظیم است: از منظر الهی، شهادت، فوز عظیم خوانده شده و آن چه را حقّ تعالی به عظمت یاد کند، در حقیقت عظیم است: ... وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(21)
9. رزق شهید، نیکوست و حقّ تعالی برای شهید «خیرالرازقین» است: «و آنان که در راه رضای خدا از وطن خود هجرت گزیده و در این راه کشته شدند یا مرگ شان فرا رسید، البته خدا رزق و روزی نیکوئی نصیبشان می گرداند که همانا خداوند بهترین رزق و روزی بخشنده است.» (22)
10. حقّ تعالی شهید را به جایگاهی که مورد رضایت شهید است وارد می کند: لید خلنّهم مدخلا یرضونه(23)
11. شهید محبوب حقّ تعالی است: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ ...(24)
12. شهید، برترین خلایق پس از انبیاء و اوصیاء است: امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «برترین خلق در روز قیامت پیامبران و پس از آنان اوصیای آنان و پس از آنان شهداء، برترین خلایق اند.» (25)

 


1. محمّد: 47:4.
2. جمعه: 62:6.
3. نهج البلاغه، خطبة 123.
4. نساء: 4:78.
5. عنکبوت: 29:57.
6. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج44، ص366.
7. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت اربعین.
8. همان، زیارت وارث.
9. اعراف: 7:59.
10. مفاتیح الجنان، همان، زیارت وارث.
11. بقره: 2:193.
12. جوادی آملی، عبدالله، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، قم: اسراء، ص209.
13. بقره: 2:154.
14. آل عمران: 3:169.
15. طباطبایی، سیّد محمّد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص348، نرم افزار جامع تفاسیر نور.
16. آل عمران: 3:170.
17. المیزان فی تفسیر القرآن، همان، ج18، ص227، نرم افزار جامع تفاسیر نور.
18. سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، قم، نشر اسوه، ص202.
19. کلینی، محمّد بن یعقوب، اصول کافی، قم: اسوه، ج1، ص603.
20. توبه: 9:111.
21. توبه: 9:111.
22. حج: 22:58.
23. حج: 22:59.
24. صف: 61:4.
25. اصول کافی، همان، ج1 ص512.




موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 92 فروردین 8 :: 10:48 عصر

وقایع این روز:

_شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شهادت مظلومانه و جانگداز حضرت امام الائمه النجباء صدیقه کبرى فاطمه زهرا (علیها السلام ) در مدینه 75 روز پس از رحلت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) واقع شده است 1. اقوال دیگر درباره شهادت حضرت در سوم جمادى الثانیه خواهد آمد.
در شب چهاردهم ، امیر المؤ منین (علیه السلام ) به همراه جمعى قلیل از گلهاى سر سبد اصحاب ، بدن مطهر صدیقه کبرى (علیها السلام ) را به خاک سپردند.
به سند صحیح از حضرت صادق (علیه السلام ) روایت شده است که حضرت فاطمه (علیها السلام )، 75 روز بعد از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) زنده بود. بنابر مشهور که وفات آن حضرت در 28 صفر باشد، شهادت حضرت صدیقه (علیها السلام ) در 13 یا 14 یا 15 جمادى الاولى مى شود در این سه روز زیارت آن حضرت مناسب است 2.



1. زاد المعاد: ص 374. فیض العلام : ص 246. بحار الانوار: ج 22 ص 545.
2. فیض العلام : ص 248.




موضوع مطلب : وقایع سیزدهم جمادی الاولی، شهادت حضرت زهرا، بهشت بهشتیان،.

          
یکشنبه 92 فروردین 4 :: 9:0 عصر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 5
  • بازدید دیروز: 49
  • کل بازدیدها: 1104371
امکانات جانبی