سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

وقایع این روز:


1. وفات حضرت ابوطالب (علیه السلام )

سید بطحاء حضرت ابوطالب (علیه السلام )1 سه سال قبل از هجرت و در سال 10 بعثت از دنیا رفت . بنا نقلى سن آن حضرت به هنگام رحلت 81 سال بوده است2 . اقوال دیگر در رحلت حضرت ابوطالب (علیه السلام ) عبارت است از: 27 جمادى الاولى ، 26 و 29 رجب ، 7 و 18 ماه رمضان ، 15 و 17 شوال ، اول و دهم ذى القعده ، اول ذى الحجه3 .

نسب حضرت ابوطالب (علیه السلام )

نام مبارک آن حضرت عمران است ، و پدرشان جناب عبد المطلب ، و مادرشان فاطمه بنت عمر و بن عائذ است . ابوطالب (صلى الله علیه و آله ) با عبد الله پدر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) و زبیر بن عبد المطلب برادر ابوینى بودند، یعنى از طرف پدر و مادر یکى بودند و سایر اولاد جناب عبد المطلب با این سه بزرگوار فقط از پدر یکى بودند.

ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام )

مجلسى (رحمه الله ) مى فرماید: امامیه اتفاق دارند بر اسلام و ایمان جناب ابوطالب (علیه السلام ) به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) و اینکه هیچ گاه عبادت بتى نکرده است . بلکه ابوطالب (علیه السلام ) یکى از اوصیاء حضرت ابراهیم (علیه السلام ) است و امر اسلام و ایمان او در شیعه مشهور است و علماى شیعه کتابها در ایمان آن بزرگوار تاءلیف کرده اند.
صدوق (علیه السلام ) مى فرماید: در حدیث آمده که جناب عبد المطلب (علیه السلام ) حجت الهى و جناب ابوطالب (علیه السلام ) وصى ایشان بوده است . طبق روایت و دایع انبیاء، عصاى حضرت موسى (علیه السلام ) و انگشتر حضرت سلیمان (علیه السلام ) و... توسط عبد المطلب (علیه السلام ) به ابوطالب سپرده شد که ایشان آنها را به خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله ) سپردند.
ابن اثیر جزرى شافعى مى گوید: اهل بیت (علیهم السلام ) بر ایمان ابو طالب (علیه السلام ) اجماع دارند اجماع اهل بیت (علیهم السلام ) حجت است4 .
کتب زیادى در ایمان حضرت ابوطالب (علیه السلام ) تاءلیف شده که اولین آنها در سال 630 ه‍ نوشته شده است . از آن زمان تاکنون کتبى به زبانهاى مختلف در ایمان ، عظمت و بزرگى آن بزرگوار تاءلیف و چاپ شدهاست که بر اهل تحقیق پوشیده نیست5 .
حضرت رضا (علیه السلام ) مى فرمایند: ((کسى که معتقد باشد ابوطالب (علیه السلام ) با حالت کفر از دنیا رفته ، کافر است )).
اشعار حضرت ابوطالب (علیه السلام ) در حمایت از پیامبر (صلى الله علیه و آله )، اشعار منسوب به امیر المؤ منین (علیه السلام ) هنگام رحلت ابوطالب (علیه السلام ) و کلمات آن بزرگوار به قریش در مسجد الحرام هنگام قصد سوء قریش نسبت به پیامبر (صلى الله علیه و آله )، و کلمات آن حضرت هنگام رحلت ، کلمات آن حضرت در طلب باران همه دلالت دارد بر اینکه داراى ایمانى منحصر بفرد بوده است که در روایات تشبیه به ایمان اصحاب کهف شده است . بعضى از ابیات امیر المؤ منین (علیه السلام ) در مرثیه آن بزرگوار نیز دلالت بر افضیلت آن بزرگوار بر حمزه دارد.
اصبغ بن نباته مى گوید: امیرالمومنین (علیه السلام ) فرمود: ((بخدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف عبادت بت نکرده اند)). گفتند: پس چه را عبادت مى کردند؟فرمودند: به سوى کعبه نماز مى خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.
ابن ابى الحدید در ضمن اشعارى مى گوید: اگر ابوطالب و پسرش نبودند، از دین اثرى نبود که اینچنین استوار شود. ابواطالب در مکه از پیامبر صلى الله علیه و آله ) حمایت کرد و پسرش در مدینه بى دریغ از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) حمایت و دفاع مى نمود6.

پیامبر (صلى الله علیه و آله ) در وفات ابوطالب (صلى الله علیه و آله )

هنگامى که حضرت امیرالمومنین (علیه السلام ) خبر وفات ابوطالب (علیه السلام ) را به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند: ((یا على برو و او را غسل و حنوط و کفن کن و چون بر روى سریر نهادى به من خبر بده )). هنگامى که آن حضرت دستورات پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روى سریر گذاشت ، پیامبر (صلى الله علیه و آله ) خودشان تشریف آوردند و چون نظر مبارکشان بر نعش عموى بزرگوار شان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند: ((اى عمو، صله رحم و مهربانى کردى و جزاى خیر دیدى .اى عمو، در کوچکى مرا کفالت کردى و در بزرگى مرا نصرت و حمایت نمودى .))
بعد به مردم رو کردند و فرمودند: ((سوگند به خدا که اذن شفاعت مى دهم در روز قیامت به عمویم که جن و انس از آن شفاعت تعجب کنند)). با رحلت ابوطالب (علیه السلام ) جبرئیل نازل شده به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) عرض کرد: ((یاور تو از دنیا رفت ، هجرت کن7 )).
امیرالمومنین (علیه السلام ) در زمان حیات خود نائب مى گرفت که براى عبدالله و آمنه و ابوطالب (علیه السلام ) حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصیت فرمودند مکه نایب براى حج از طرف آن بزرگواران بگیرند8.




1. منخب التواریخ : ص 43. بحار الانوار: ج 19 ص 24. فیض العلام : ص 326. قلائد النحور: ج رجب ، ص 284. مصباح المتهجد: ص 749.
2. منتخب التواریخ : ص 80. وقایع الایام : ج 1 ص 303، از بحار الانوار.
3. نفائح العلام : ص 158. اسد الغابه : ج 1 ص 19. قلائد النحور: ج رجب ، ص 284. منتخب التواریخ : ص 43. احقاق الحق : ج 29 ص 614.
4. منتخب التواریخ : ص 113 - 114. وقایع الایام : ج 1 ص 286 - 306. شرح ابن ابى الحدید: ج 14 ص 66 - 85.
5. قلائد النحور: ج رجب ص 284، 289، 314، 317، 318، 322.
6. شرح ابن ابى الحدید: ج 14، ص 85. و وقایع الایام : ج 1 ص 289 مى گوید: به گفته سیوطى احادیثى که جسارت به آن بزرگوار کرده اند، از موضوعات زمان معاویه و غیر آن است ، براى شادى شجره ملعونه بنى امیه ، و منجمله از راویان آن مغیره بن شعبه است که در عداوت و دشمنى با بنى هام شهره آفاق است .
7. بحارالانوار: ج 19 ص 69.
8. وقایع الایام : ج 1 ص 303.






موضوع مطلب : وفات حضرت ابوطالب، نسب ایوطالب، ایمان ابوطالب، پیامبر، بهشت بهشت

          
پنج شنبه 92 خرداد 16 :: 4:52 عصر

دستگیری امام قدس سره و قیام خونین 15 خرداد

هم زمان با دستگیری رهبر نهضت اسلامی و بسیاری از علما و وعاظ و شخصیت های ذی نفوذ در قم، تهران و شهرستان ها، زمینه ی یک سرکوب وحشیانه و خونین توسط ایادی دژخیم فراهم شد.

اجتماعات و تظاهرات مردمی زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم، تهران و برخی دیگر از شهرستان ها، با هجوم نیروهای مسلح، به خاک و خون کشیده شد. دانشگاه تهران با تانک و مسلسل و افراد مسلح به محاصره درآمد.

سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کَن? و مردم جمارانبه سوی تهران سرازیر شدند؛ و انبوه جمعیت، اعم از بازاریان، بارفروشان، دانشگاهیان، و اقشار مختلف مردم، با غریو رعد آسای «یا مرگ یا خمینی»و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورند.       

شاه در برابر قیام قهرآلود ملت، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد؛ و توسط نیروهای تحت فرمان خود، تظاهرکنندگان را با وضع فجیعی که قلم از توصیف آن عاجز است، قتل عام کرد و تهران را در 15 خرداد 1342 به حمام خون تبدیل ساخت.

هم زمان با قتل عام مردم مبارز در تهران، کشتارهای فجیعی در قم، شیراز، مشهد، تبریز و دیگر شهرستانها، توسط دژخیمان رژیم به وقوع پیوست و برای ادامه ی سیاست سرکوب با وجود سانسور شدید، خبرهای مربوط به دستگیری رهبر نهضت اسلامی ایران و قیام 15 خرداد و کشتارهای قم، تهران، مشهد و سایر شهرستانها، در مدت کوتاهی در سراسر کشور پخش شد و موجی از خشم و نفرت علیه شاه  به راه افتاد. خبرگزاریها نیز بازتاب گسترده ی قیام مردم را، در حمایت از رهبر نهضت و واکنش شخصیت های سیاسی، علمی و مذهبی اعتراض به دستگیری امام و کشتار مردم بی گناه به سراسر جهان مخابره کردند، که یکی از آنها اعلامیه ی اعتراض آمیزِ شیخ محمد شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الأزهر مصر بود، که شش روز بعد از دستگیری امام و فاجعه ی خونین 15 خرداد صادر شد؛ در این اعلامیه دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان، به عنوان داغ ننگی بر پیشانی بشریت معرفی گردید؛ وی طی تلگرافی خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام که پاسداران قوانین الهی هستند، خودداری کند و علمای بازداشت شده را هر چه زودتر آزاد سازد.  

حوزه های علمیه ی نجف اشرف، کربلا و کاظمین نیز به محض دریافت خبر بازداشت امام و کشتار 15 خرداد به پا خاستند و با تشکیل اجتماعات و طی تلگراف هایی به سلاطین و رؤسای جمهوری کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی، حمایت خود را از امام ، و تنفر خویش را نسبت به اعمال وحشیانه ی رژیم و جمعی از علما در تهران و شهرستانها، هر کدام به گونه ای حمایت خود را ابراز کردند و خواستار آزادی حضرت امام شدند.

اعتصاب سراسری تهران، در 21 خرداد به مناسبت هفتم فاجعه ی خونین فیضیه ضربه ای بود که رژیم را درمانده تر کرد؛ مهاجرت مراجع قم و مشهد، علمای سرشناس شهرستان ها به تهران موجب شد که رژیم تن به سیاست آرام سازی و تشنج زدایی دهد و با آزاد نمودن امام« قدس سره»، خشم ها را فرونشاند.

11 مرداد ماه 1342 امام را نمایشی آزاد و در مدت کوتاهی این آزادی تبدیل به حصر گردید؛ رژیم از ترس سیل خروشان جمیعت که برای دیدار امام می شتافتند، نخست وی را از زندان پادگان عشرت آباد به داودیه و از آنجا به قیطریه انتقال داد؛ بدین ترتیب امام قدس سره در یک منزل شخصی که افتخاراً در اختیار ایشان گذاشته شده بود، تحت نظر و مراقبت شدید مأموران قرار گرفت. گرچه مردم با اطلاع از وضع امام آرامش خاطری یافتند، اما اقامت مراجع قم و مشهد و علمای شهرستان ها در تهران تا مدتی ادامه یافت.     

سرانجام، رژیم، هر کدام از آنان را به گونه ای مجبور به مراجعت کرد. علی رغم این شرایط، فریبکاری رژیم، مانع از تداوم نهضت و ضربات ناشی از آن نگردید.

یکی از آثار ادامه ی حصر امام، تشکیل گروه های زیرزمین در قم، تهران و شهرستان ها بود که، گاه با نام های جبهه ی مسلمانان آزاد، جمعیت های مؤتلفه ی اسلامی، مجمع روحانیون مجاهد و گاه بدون نام، مانند تشکیلات سری اصفهان، شیراز، قزوین، گاه نیز به صورت نشریه های انقلابی مانند، بعثت و فریاد خودنمایی می کرد.

از تعداد شهدای 15 خرداد آمار صحیحی در دست نیست. اما تعداد آنها را رقمی بین 5 تا 15 هزار نفر، تخمین زده اند. در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه ی روحانیان و مردم ادامه داد. زندان ها از اقشار گوناگون مردم، پر شد و عده ای نیز محاکمه و اعدام شدند.

جریان 15 خرداد ظاهراً به نفع شاه تمام شد و امام تبعید و تاریکی خفقان حاکم شد؛ اما در واقع 15 سال بعد شاه را از این مملکت بیرون کرد و با رفتن او بار دیگر، خورشید پر تشعشع اسلام طلوع کرد و مملکت را از ظلم و ستم رهانید.

یاد و خاطره شهدای 15 خرداد برای همه ی تاریخ گرامی باد.

منبع: سایت تبیان




موضوع مطلب : دستگیری امام خمینی، 15 خرداد، بهشت بهشتیان.

          
سه شنبه 92 خرداد 14 :: 11:0 عصر

وقایع این روز:

1. شهادت موسى بن جعفر (علیه السلام )


در این روز در سال 183 ه‍ بنابر مشهور امام موسى بن جعفر (علیه السلام )، در حبس سندى بن شاهک به شهادت رسیدند1 به روایت مرحوم کلینى روز شهادت حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) ششم رجب است 2. هارون ملعون به ظاهر براى زیارت و در حقیقت براى دستگیر نمودن حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام ) و فرستادن آن حضرت از مدینه به بغداد به مسجد النبى (صلى الله علیه و آله ) آمد3.

خلفاى ظالم در دوران امامت حضرت

آن حضرت 20 سال داشتند که امامت به ایشان منتقل شد و مدت 35 سال امامت فرمودند. در این مدت بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام ) مقدارى همزمان با ابوجعفر منصور بودند که او متعرض آن حضرت نشد.
بعد از منصور قریب به ده سال ایام خلافت مهدى بود. او حضرت را به عراق طلبید و حبس کرد. شبى امیر المؤ منین (علیه السلام ) را در خواب دید که به او فرمود: فهل عسیتم ان تولیتم اءن تفسدوا فى الارض و تقطعوا اءرحامکم 4وقتى بیدار شد مراد حضرت را دانست و موسى بن جعفر (علیه السلام ) را از زندان آزاد کرد.
پس از مهدى ، پسرش هادى خواست آن حضرت را محبوس کند ولى اجل او را مهلت نداد، چه اینکه کمتر از یک سال بیشتر خلافت نکرد. خلافت به هارون که رسید امام (علیه السلام ) را از زندانى به زندان دیگر فرستاد، تا در سال چهاردهم خلافتش آن حضرت را در سن 55 سالگى به زهر جفا شهید کرد5.

غسل و تدفین حضرت

پس از شهادت بدن شریف حضرت را طبق دستور هارون با جامه هاى کهنه ، جهت اهانت به آن بزرگوار، روى نردبانى گذاردند و چهار حمال بر دوش ‍ گرفتند، و کسى جلوى جنازه صدا مى زد: ((این امام رافضیان است )).
امام رضا (علیه السلام ) قبلا متوجه غسل و کفن و نماز آن حضرت شده بودند. سپس شیعیان آمدند و گل آوردند و احترام کردند و در محل فعلى حرم مطهر، بدن آن حضرت را دفن کردند6.
تعداد فرزندان آن حضرت 37 نفرند7 و مدت امامت آن حضرت 35 سال ، و عمر شریف امام (علیه السلام ) هنگام شهادت 55 سال بود8. شهادت آن حضرت در 5 یا 6 رجب نیز ذکر شده است9 .




1. اعلام الورى : ج 2 ص 6 . بحار الانوار: ج 48 ص 206. مسار الشیعه : ص 36. مصباح المتهجد: ص ‍ 749. زاد المعاد: ص 35. فیض العلام : ص 322. مصباح کفعمى : ج 2 ص 598.
2. کافى : ج 2 ص 507.
3. کافى : ج 2 ص 507. بحار الانوار: ج 48 ص 206.
4. سوره محمد (صلى الله علیه و آله ): آیه 22.
5. قلائد النحور: ج رجب ، ص 33 - 34.
6. وقایع الایام : ج رجب ، ص 279، از جنات الخلود.
7. ارشاد: ج 2 ص 244.
8. اعلام الورى : ج 2 ص 6. ارشاد: ج 2 ص 215.
9. مناقب ابن شهر آشوب : ج 4 ص 349. کافى : ج 2 ص 507. ارشاد: ج 2 ص 215.





موضوع مطلب : وقایع بیست و پنج رجب، شهادت امام موسی کاظم، غسل و تدفین، بهشت به

          
سه شنبه 92 خرداد 14 :: 11:0 عصر

زندگینامه امام خمینی ( ره )

مولودی از سلاله ی عصمت و طهارت در 20 جمادی الاخر 1320 ه. ق مصادف با میلاد دخت گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آیت الله شهید سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود . وی را روح الله نامگذاری کردند. مرحوم سید مصطفی که تحصیلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با کسب معارف الهیه ادامه داده بود ، زمان میرزای شیرازی در زمره علما و مجتهدین آن عصر قرار داشت  و از نجف که بازگشت ، زعامت اهالی خمین را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعدیات دستگاه ظالم  پرداخت . او در خمین ، با ایجاد جلسات معارف اسلامی به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام کرد؛ و سرانجام در راه خمین و اراک به دست طاغوتیان  و اصحاب شقاوت شهید شد. امام ( ره ) در پنج ماهگی یتیم شد و بعد از شهادت پدر،  تحت سرپرستی مادر ، عمه و دائی مهربانش پرورش یافت. امام تحصیلات مقدماتی را در خمین نزد میرزا محمود شروع کرد و سپس آن را در مکتب ملاابوالقاسم در مدرسه جدید التأسیس احمدیه ی آن دیار ادامه داد. در سن پانزده سالگی ، تحصیلات فارسی آن روز را به اتمام رسانید و نزد برادر بزرگش مرحوم آیت الله پسندیده ، صرف ، نحو و منطق را شروع کرد و تا سال 1338 ه. ق از محضر ایشان بهره کافی برد .

در سن 19 سالگی هنگامی که چهار سال از وفات مادرش می گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهی حوزه علمیه اراک  شد که ازحوزه های بزرگ دینی به شمار می رفت و تحت  زعامت و سرپرستی مؤسس حوزه علمیه ی  قم مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، از مجتهدین حوزه علمیه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم میرزای شیرازی ، اداره می شد. در سال 1340 ه.ق آیت الله حائری یزدی به درخواست علمای بزرگ شهر مذهبی قم از اراک مهاجرت و تحت الطاف الهی موفق شد حوزه علمیه قم را تأسیس کند  .  امام ره در پی استاد، حوزه اراک را ترک کرد و در حوزه علمیه ی قم به تحصیل پرداخت و درمحضر آیت الله حائری یزدی پایه های علمی و مبانی فقهی و اصولی را تکمیل کرد و در محضر مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر یزدی ( معروف به حکیم) درعلم هیئت مهارت یافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آیت الله شاه آبادی  متون مختلف عرفان، حکمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در دریای علوم اسلامی غرق کرد .  در سال 1345 ه. ق سطوح را به پایان رسانید و به درجه اجتهاد نایل آمد و بدون نیاز علمی و فلسفی به حوزه های علمیه نجف در زمره ی مجتهدین و نوابغ فقهی قرار گرفت. در سال 1348 ه.ق با دخت مکرمه مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا محمد ثـقفی تهرانی ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره )  در سال 1347 ه.ق در حالی که فقط 27 سال داشت، تدریس فلسفه را آغاز کرد. سپس در سال1364 ه. ق همزمان با ورود آیت الله بروجردی به قم به تدریس علوم منقول ،  خارج فقه و اصول پرداخت .  قبل از آن ، مدتی به تدریس " سطوح" اشتغال داشت و کتاب های فقه و اصول را با بیانی شیوا و رسا برای طلاب و فضلا شرح و بسط می داد .

ایشان از همان اوان جوانی ، مبارزات سیاسی خویش را علیه ظلم و جور آغاز نمود و چندین بار تبعید و زندانی شد.

امام در پیروزی انقلاب اسلامی ، نقش بزرگی را در رهبری  مردم  برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعید به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدایت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14/ خرداد/1368 ، دنیای خاکی را وداع گفت و به عرش الهی هجرت نمود.

منبع: سایت تبیان




موضوع مطلب : زندگی نامه امام خمینی ، بهشت بهشتیان

          
سه شنبه 92 خرداد 14 :: 10:22 صبح

وقایع این روز:

1. فتح خیبر به دست امیر المؤ منین (علیه السلام )

در این روز در سال 7 ه‍ در جنگ خیبر مرحب به دست امیر المؤ منین (علیه السلام ) کشته شد و قلعه خیبر به دست آن حضرت فتح گردید1. و در بحار الانوار 27 رجب روز فتح خیبر ذکر شده است2 .
چون پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به جنگ خیبریان رفت و قلعه قموص را محاصره کرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان به ابوبکر دادند. ابوبکر بالشکرى رفت ، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان هم در پى او بازگشتند. روز بعد پیامبر (صلى الله علیه و آله ) پرچم را به عمر داد و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده بازگشت .

انتخاب على (علیه السلام ) براى فتح خیبر

پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمودند: ((فردا پرچم را به مردى مى دهم که حمله هایش را تکرار کند، نه اینکه فرار کند. کسى که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خیبر را به دست او فتح مى کند)). همه اصحاب آرزو کردند که این مقام و منزلت به آنان واگذار شود.
فرداى آن روز، پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمود: على بن ابى طالب (علیه السلام ) کجاست ؟ گفتند: چشم دردى دارد که حرکت براى آن حضرت مشکل است . خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله ) فرمود: او را حاضر کنید. سلمه بن اکوع رفت و آن حضرت را آورد. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارک به چشمان نورانى حضرت خاتم الاوصیاء على مرتضى (علیه السلام ) مالید و فرمود: ((بارالها، زحمت گرما و سرما را از او بردار)). پس از آن روز بر امیر المؤ منین (علیه السلام ) درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت .
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) زره خود را بر او پوشانید و ذوالفقار را بر کمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مرکبش نموده فرمود: ((جبرئیل از سمت راست ، میکائیل از سمت چپ ، عزرائیل از پیش رو و اسرافیل از پشت سر، و نصرت خدا بالاى سر، و دعاى من نیز از پشت سر تو است )). فرمود: یا على ، مسلماتى را بر ایشان عرضه کن.

میدان جنگ خیبر

آن حضرت رفت ، و پس از موعظه و نصیحت عده اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهید کردند. امیر المؤ منین (علیه السلام ) بر آنها تاخته و آنها را کشتند. آنگاه برادر مرحب با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درک فرستاد.
مرحب که شجاع بود به خونخواهى آمد. امیر المؤ منین (علیه السلام ) چنان با ذوالفقار بر سرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دو نیم ساخت و به خاک انداخت . صداى تکبیر مسلمانان بلند شد. عده اى از یهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. امیر المؤ منین (علیه السلام ) به مبارزه ادامه داد تا عده اى کشته شدند و عده اى به قلعه گریختند.
آن حضرت با دست قدرتمند حیدرى در قلعه را کند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خند عبور کنند. حضرت چندین بار مسلمانان را از روى خندق به وسیله آن در عبور داد، با اینکه از سه روز قبل ، آن حضرت گرسنه بود3.

2. بازگشت جعفر طیار از حبشه

آمدن جناب جعفر بن ابى طالب (علیه السلام ) برادر امیر المؤ منین (علیه السلام ) از حبشه در روز فتح خیبر اتفاق افتاده است 4.




1. زاد المعاد: ص 35. فیض العلام : ص 317.
2. بحار الانوار: ج 97 ص 168 - 384.
3. المستدرک على الصحیحین : ج 3 ص 37. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج 9 ص 124. کنز العمال : ج 5 ص 283. فیض العلام : ص 317 - 321.
4. منتخب التواریخ : ص 56. وقایع الایام : ج رجب ، ص 255.






موضوع مطلب : فتح خیبر ، انتخاب علی، بازگشت جعفر طیار، حبشه، بهشت بهشتیان.....

          
سه شنبه 92 خرداد 14 :: 10:13 صبح
1   2   3   4   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 139
  • بازدید دیروز: 12
  • کل بازدیدها: 1107687
امکانات جانبی