سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

رابطه مسلمانان با ولی فقیه چگونه باید باشد؟

پاسخ:

برای پاسخ گویی به پرسش فوق، در ابتدا به مفروضات مسئله و مسائل پیرامون آن پرداخته و در ادامه انواع رابطه مورد بررسی قرار می‌گیرد.
و اما مفروضات: «وجود جامعه یا کشوری اسلامی با مرزهای جغرافیایی معیّن، که با سیستم حکومتی خاصی به نام «ولایت فقیه» اداره می‌شود.»(1) و به بیان دیگر «سرزمینی که در آن حکومت اسلامی، به معنای سازمان‌دهی کامل آنها مسلط شده است، دارای موقعیت ممتازی باشد که ما آن را «امّ القری» نامیده‌ایم،(2) و ویژگی مهم و اصلی «امّ القری» در این است که در آن سرزمین اولاً: حکومت اسلامی برقرار شده است و ثانیاً: صلاحیّت و محدودة رهبری «امّ القری» نسبت به کل امّت اسلامی است، اگرچه فعلاً سازمان دهی محدود به سرزمین «امّ القری» تحقق یافته است.(3) با توجه به این موارد مفروض به انواع رابطه مسلمانان با ولی فقیه می‌پردازیم.
انواع رابطه: 1. سیاسی فقهی، 2. امت و امام
قبل از بیان انواع رابطه، مسائلی از جمله: مرز کشور اسلامی، ادلّه اعتبار ولایت فقیه و ضمناً نقش بیعت در اعتبار ولایت فقیه مورد بررسی قرار می‌گیرد. از دیدگاه اسلام، عامل اصلی برای وحدت امت و جامعه اسلامی، وحدت عقیده است ولی در عین حال باید توجه داشت که از یک سوی سرزمین و وجود مرزهای جغرافیایی، اعم از طبیعی و قراردادی، به طور کلّی فاقد اعتبار نیست و چنانکه می‌دانیم در مورد «دارالاسلام» که با مرزهای خاصی مشخص می‌شود، در فقه اسلام احکام خاصی وجود دارد. از سوی دیگر اختلاف در عقیده. عامل قطعی برای بیگانگی کامل نیست. زیرا ممکن است اشخاص غیرمسلمانی در داخل مرزهای کشور اسلامی تحت حمایت دولت اسلامی قرار گیرند و نوعی تابعیت را نسبت به آن پیدا کنند.»(4) مبنای مشروعیت ولایت فقیه ممکن است از ولایت تشریعی الهی سرچشمه گرفته و یا مردمی ‌باشد. و در صورت دوم در واقع بیعت است که نقش اساسی را در مشروعیت بخشیدن به ولایت فقیه ایفا می‌کند. و اما درباره رابطه سیاسی فقهی ولی فقیه با مسلمانان .در صورتی که ما قائل به مبنای اول مشروعیت ولایت فقیه باشیم یعنی ولایت فقیه را ناشی از ولایت تشریعی الهی بدانیم، فرمان وی برای هر مسلمانی نافذ و لازم الاجراء خواهد بود پس اطاعت او بر مسلمانان مقیم در کشورهای غیراسلامی هم واجب است. اما طبق مبنای دوم که مبنای مشروعیت ولایت فقیه مردمی است، می‌توان گفت انتخاب اکثریت امت یا اکثریت اعضای شورا و اهل حل و عقد بر دیگران هم حجت است. طبق این مبنا هم. اطاعت ولی فقیه بر مسلمانان مقیم در کشورهای غیراسلامی نیز واجب است. خواه با او بیعت کرده باشند و خواه نکرده باشند.(5) امام خمینی(ره) در پاسخ به استفتائی در این رابطه چنین می گویند: «(فقیه جامع الشرایط) ولایت در جمیع صور دارد لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آراء اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم در آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می‌شده به بیعت با ولی مسلمین.»(6)
بنابر این «در این جا دو مطلب است که باید از یکدیگر تفکیک شوند، یکی مربوط به جهت شرعی و دیگری مربوط به جهت قانون بین‌المللی، اما مطلب اول: از جهت شرعی، هیچ منعی وجود ندارد. نه برای فقیه، که والی همگان شود و نه برای امت اسلامی نقاط متعدد جهان که ولایت آن فقیه را پذیرند. بلکه مقتضی چنان ولایتی و تولی‌ای وجود دارد نظیر به جریان آوردن مرجعیت تقلید و مرجعیت قضاء، زیرا اگر مرجع تقلیدی در کشور خاص زندگی کند و اهل همان منطقه باشد فتوای او برای همه مقلدان وی در سراسر عالم نافذ است. همچنین اگر چنین فقیه جامع‌الشرایطی، حکم قضایی صادر نمود، وجوب عمل آن و حرمت نقض آن نسبت به همة مسلمین جاری است.
و اما مطلب دوم: از جهت قانون بین‌المللی مادامی که تعهد رسمی و میثاق قانونی، جلوی چنین نفوذ ولائی را نگیرد و هیچ محذوری برای ولایت فقیه و نیز هیچ محذوری برای تولی مسلمین نقاط دیگر جهان وجود نداشته باشد، برابر همان حکم شرعی نظیر تقلید و قضاء عمل می‌شود. اما اگر تعهد قانونی و بین‌المللی جلوی چنین نفوذ ولایی را بگیرد و مخالفان چنین نفوذی عملاً از سرایت آن جلوگیری نمایند آنگاه هر دو طرف یعنی فقیه و مردم هر دو معذورند.(7)»
در ادامه به نوع دیگر رابطه یعنی رابطه امت و امام پرداخته می‌شود، در این قسمت سخنان امام علی ـ علیه السّلام ـ را در نهج‌البلاغه مدنظر قرار داده و به تبیین این نوع رابطه می‌پردازیم. آن حضرت در ضمن خطبه‌ای که مردم را برای پیکار با قاسطین بر انگیزانده، چنین فرموده است. «مردم مرا بر شما حقی است، و شما را بر من حقی، بر من است که خیرخواهی را از شما دریغ ندارم، و حقی را که از بیت‌المال دارید بگزارم، و شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم تا بدانید. اماحق من بر شما این است که به بیعت من وفا کنید و در نهان و آشکارا حق خیرخواهی را ادا کنید، و چون شما را بخوانم بیایید، و چون فرمان دهم بپذیرید و از عهده برآیید.»(8) این سخن حضرت(ع) خود بهترین سخن در مورد چگونگی رابطه امت و امام است و اینکه چه حقوقی امام و امت نسبت به هم دارند. این مسئله به ولایت فقیه نیز تسری خواهد کرد.



1. مصباح یزدی، محمدتقی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش 1، ص81.
2. لاریجانی، محمدجواد، مقولاتی در استراتژی ملی، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1367، ص25.
3. لاریجانی، محمدجواد، حکومت اسلامی و مرزهای سیاسی، مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش 2، زمستان 75، ص46ـ45.
4. مصباح یزدی، محمدتقی، پیشین، ص84.
5. همان، ص88ـ89.
6. کواکبیان، مصطفی، مبانی مشروعیت در نظام ولایت فقیه، تهران، انتشارات عروج، چاپ اول، 1378، ص258ـ257.
7. جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، اسراء چاپ اول، 1378، ص479ـ478.
8. نهج‌البلاغه، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هجدهم، 1374، ص36ـ35، خطبه 34.





موضوع مطلب : ارتباط مسلمانان با ولی فقیه، ولایت فقیه، ام القری، انواع رابطه،

          
پنج شنبه 91 اسفند 24 :: 5:50 عصر

وقایع این روز :

_ مرگ خالد بن ولید

در روز آخر ربیع الثانى خالد بن ولید بن مغیره مخزومى به اسفل السافلین جهنم شتافت1. او 20 سال بعد از بعثت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) در اواخر زندگانى آن حضرت ، به همراه عمرو عاص به ظاهر اسلام را قبول کرد. ابوبکر او را حاکم شام کرد، و عمر او را عزل کرد. پس از مدتى در شهر حمص مردم و در همانجا مدفون شد2.
در مواردى پیامبر (صلى الله علیه و آله ) از کارهاى خالد بیزارى جستند. او بدون اجازه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) بنى جذیمه را به قتل رساند و عده اى را اسیر کرد و گفت : ((هر کس اسیرى در دست دارد او را بکشد)). مهاجر و انصار اسرار را نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرستادند و آن حضرت دستان مبارک را بلند کرد و دوبار فرمود: ((خدایا من بیزارى مى جویم به سوى تو از کارى که خالد کرده است 3)). خالد به عمار ناسزا گفت . پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرمودند: ((هر کس عمار را سب کند خداوند او را سب مى کند4)).
او به دستور ابوبکر خواست امیر المؤ منین (علیه السلام ) را به شهادت برساند، ولى قبل از هر اقدامى آن حضرت متوجه شدند، و با دو انگشت گلوى خالد را آن چنان فشار دادند که خالد نعره کشید و مردم فرار کردند و خالد لباسش را نجس کرد. آنگاه گفت : ابوبکر و عمر مرا به این کار امر کرده اند. هر کس واسطه شد، آن حضرت او را رها نکرد تا آنکه ابوبکر عمر را فرستاد و ابن عباس را آورد. ابن عباس حضرت را به قبر مطهر پیامبر (صلى الله علیه و آله ) و فرزندانش و حضرت صدیقه (علیهم السلام ) قسم داد و حضرت او را رها کرد. ابوبکر به عمر گفت : ((این هم نتیجه مشورت با تو))! چه اینکه عمر، خالد را براى این کار انتخاب کرده بود5.
همچنین خالد بن ولید مالک بن نویره (رحمه الله ) را با عده زیادى از قبیله او به جرم بیعت نکردن با ابوبکر کشت و در همان شب با همسر مالک مرتکب خلاف شد. وقتى عمر این قضیه را شنید، گفت : ((تو را سنگسار مى کنم )) ولى این کار را انجام نداد6؟!
در مورد دیگرى هنگامى که ابوبکر او را به سوى قبیله بنى سلیم فرستاد، عده از مردان قبیله را در محلى جمع کرد و آنان را به آتش سوزانید7.



1. وقایع الشهور: ص 91.
2. اسد الغابه : ج 2 ص 96.
3. سبعه من السلف : ص 337 - 341. صحیح بخارى : ج 5 ص 107. اسد الغابه فى معرفه الصحابه : ج 2 ص 94.
4. سبعه من السلف : ص 342 - 345.
5. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 13 ص 302 - 303.
6. سبعه من السلف : ص 346 - 348. شرح ابن ابى الحدید: ج 1 ص 179.
7. سبعه من السلف : ص 347، از الطبقات الکبرى .

 




موضوع مطلب : وقایع آخر ماه ربیع الثانی، بهشت بهشتیان ،.

          
دوشنبه 91 اسفند 21 :: 11:20 عصر

نظر آیت ا... خویی درباره ولایت فقیه :

اصل ولایت فقیه امری است که مورد توافق همه ی فقهاء و اندیشمندان شیعه می باشد و در طول تاریخ فقیهی پیدا نمی شود که با اصل ولایت فقیه مخالف باشد و یا این که در حوزه ی مباحث علمی قائل باشد که فقیه به هیچ وجه ولایت ندارد.(1) و اگر اختلافی در مسأله است تنها در محدوده ی اختیارات ولایت فقیه است بر اساس فتوای فقهای شیعه اقامه ی نظام اسلامی و اجرای احکامی که توسط شارع مقدس بیان شده است، واجب است و شارع راضی به مهمل گذاردن آن نیست و این کار اولا وظیفه ی فقهاء جامع الشرایط است و در غیر این صورت عادلان از مردم باید به این کار قیام کنند.
برخی گمان کرده اند فقیهی بزرگ هم چون آیت ا... خوئی با چنین اصل اصیل و مسأله مورد توافق فقهاء مخالفت کرده و یا دلیل آن را سست شمرده است. جای تأسف است که عده ای این مباحث را برای سود و زیان سیاسی، جناحی و دعواهای ژورنالیستی مطرح کرده و حرف های ناروائی را به این فقیه بزرگ روا داشته اند و بدون این که تسلط کافی به مباحث فقهی شیعه و نظرات مرحوم آقای خوئی داشته باشند، یک جمله یا یک پاراگراف از بحث فقهی او را بیان کرده و در باره ی آن به قضاوت می نشینند.
آیت ا... خوئی همان راهی را رفته که امام راحل (ره) و فقهاء گذشته رفته اند و در به پا داشتن واجبات دینی و اجرای احکام اسلام در جامعه که لازمه ی آن اقامه ی نظام اسلامی است، امری است که آقای خوئی هم مانند سایر فقها از جمله امام به آن ملتزم می باشند. و حتی می توان گفت که در این مسأله صرفاً قرائت واحدی است و قرائت های مختلف در این باره وجود ندارد.(2)
آیت ا... خوئی برپائی نظام اسلامی و اجرای احکام انتظامی اسلام را بر عهده ی فقیه جامع الشرایط می داند و برای آن دلیل اقامه می کند ما خلاصه ی استدلال ایشان را به صورت چند مقدمه و یک نتیجه بیان می کنیم و تفصیل آن را می توانید در منابع مورد نظر بیابید.
مقدمه ی اول این که: در راستای مصلحت عمومی و حفظ نظم و جلوگیری از فساد، ظلم، ستم، تجاوز، تعدّی، فحشا، فجور و هرگونه سرکشی در جامعه، دین اسلام احکامی را بیان کرده که باید اجرا شود.
مقدمه ی دوم: این احکام مخصوص یک برهه ـ عصر ظهور امام معصوم ـ نیست، زیرا آن مصلحت عمومی همیشه بوده و خواهد بود. به عبارت دیگر، احکام انتظامی اسلام از حیث زمان و مکان اطلاق دارد و نمی توان آن را بی جهت مقید به زمان یا حالت خاصی دانست.
مقدمه ی سوم: قطعاً همه ی مردم نسبت به اجرای احکام انتظامی اسلام مکلف نیستند، زیرا لازمه ی آن اختلال در نظام اسلامی و وقوع هرج و مرج در جامعه خواهد بود.
مقدمه ی چهارم: روایاتی از ائمه ی طاهرین صادر شده است که صدور حکم در عصر غیبت را شایسته ی فقهای جامع الشرایط می داند، مانند توقیع شریف حضرت ولی عصر (عج) که مرقوم فرمودند: «واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة ا...» در پیش آمدها و رخ دادها به فقیهانی که با گفتار ما آشنایی کامل دارند، مراجعه کنید که آن ها حجت ما بر شمایند همان گونه که من حجت خدا هستم.(3)
نتیجه ای که از این مقدمات و روایات وارده می توان گرفت این است که احکام انتظامی اسلام در دوران غیبت حضرت ولی عصر (عج) بر عهده ی فقهای شایسته است.(4)
نکته ی قابل توجه این است که استدلال آیت ا... خوئی در این زمینه همان استدلال امام (ره) است امام می فرماید: دلیلی که بر ضرورت امامت پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) اقامه می گردد بر ضرورت تدوام ولایت در عصر غیبت دلالت دارد و در بیان دلیل فرمایشات مبسوطی دارند که چکیده آن همان مطالبی است که به عنوان خلاصه ی فرمایشات آقای خوئی نقل شد.(5)
علاوه بر این بیان، ولایت فقیه به امور حسبیه یعنی اموری که شارع مقدس راضی به اهمال و فروگذاری آن نیست از مسائلی است که هیچ فقیه در آن شک ندارد و مرحوم آقای خوئی در این زمینه می فرماید: (اموری می باشند که باید انجام شوند و لزوم انجام آن ها کشف قطعی می کند از رضای مالک حقیقی یعنی خداوند متعال و کسی که یقیناً از طرف خداوند مجاز و مأزون است در تصرف و آنجام آن ها فقیه جامع الشرایط است و اوست که تصرفش جایز و معتبر است.»(6) دو تن از علماء بزرگ که از شاگردان معروف آقای خوئی نیز هستند در ذیل فرمایش استادشان می فرمایند: که اهم امور حسبیه تشکیل و اداره ی نظام اسلامی است که وظیفه ی فقیه جامع الشرایط است یکی از آن ها آیت ا... معرفت است که می فرماید: مسأله ی حاکمیت نظام اسلامی و سیاست مداری در جهت حفظ مصالح امت و حراست از مبانی اسلام و برقراری نظم در جامعه از مهم ترین واجباتی است که شرع و عقل تن به اهمال آن نمی دهد و نمی توان در برابر آن بی تفاوت بود(7) و نفر دوم آیت ا... تبریزی دامت برکاته که خود از مراجع معظم تقلید می باشند در ذیل فرمایش آقای خوئی در کتاب صراط النجاة می نویسد: «ان الولایة علی الامور الحسبیه بنطاقها الواسع و هو کل ما علم ان الشارع یطلبه ولم یعین له مکلفا خاصا و منها بل اهمها ادارة نظام البلاد، تهید المعدات والاستعدادات للدفاع عنها، فانها ثابتة للفقیه الجامع الشرایط.»(8) ولایت بر امور حسبیه در معنای وسیع آن عبارت است از تمامی مواردی که مطلوبیت آن از سوی شارع محرز شود و در عین حال مکلف به خصوصی برای انجام آن معین نشده باشد که از جمله ی آن ها بلکه مهم ترین آن اداره ی نظام مملکت و فراهم کردن وسائل و کسب آمادگی های لازم جهت دفاع از آن است که این گونه مسئولیت ها برای فقیه جامع الشرایط ثابت می باشد.
علاوه بر این ها آقای خوئی در کتاب منهاج الصالحین مسائل مختلفی را که مربوط به ولی فقیه می باشد و باید با اذن او انجام گیرد از ابواب مختلف فقه بیان می کند و از ولی فقیه با عباراتی نظیر، حاکم جامع الشرایط، ولی امر، ولایت عامه، ولی مسلمین، ولایت حاکمه، ولایت فقیه و فقیه نائب امام زمان نام می برد. چگونه ممکن است مجتهدی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد و یا ادله ی آن را سست بشمارد و در عین حال تعداد زیادی از مسائل فقهی و احکام اسلام را به فقیه ارجاع دهد و یا با تعابیری به صراحت تعابیر فوق الذکر از ولی فقیه یاد کند.(9)
نتیجه این که: آیت ا... خوئی مانند بقیه ی فقهاء شیعه قائل به ولایت فقیه است و شیوه ی استدلال او همان شیوه ی استدلال امام (ره) می باشد و تعابیری که امروزه در جمهوری اسلامی ایران با آن تعابیر از رهبری انقلاب یاد می شود معظم له در سال ها پیش در کتب فقهی خود به کار برده است.

 


 

پاورقی:

1. مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، فلسفه ی سیاست، قم، انشتارات مؤسسه ی آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، تابستان 1377، ص 166.
2. معرفت، محمد هادی، جامعه مدنی، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول، 1378، ص203.
3. معرفت، محمدهادی، ولایت فقیه، قم، مؤسسه ی فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول، ص 117.
4. همان.
5. مأخذ 2، ص 214.
6. عطائی، علی، ولایت فقیه از دیدگاه فقها و مراجع، قم، نمونه، اردیبهشت 1364، ص 46.
7. مأخذ 2، ص 213.
8. تبریزی، جواد، صراط النجاة، دفتر نشر برگزیده، 1416ق، ج 1، ص 10.
9. مأخذ 7، ص 74.

 




موضوع مطلب : ولایت فقیه ار نظر آیت الله خویی، نشانه های ولی فقیه، بهشت بهشتیان...

          
یکشنبه 91 اسفند 20 :: 12:20 عصر

وقایع این روز :

_خلع معاویه بن یزید خود را از خلافت

هنگامى که یزید بن معاویه در 14 ربیع الاول سال 64 ه‍ به درکات جحیم شتافت ، فرزندش معاویه به جاى وى نشست . او پس از چهل روز در 25 ربیع الثانى بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پدران خود را یاد کرد، و بر جد و پدر خود لعنت کرد و از افعال ایشان تبرى جست و گریه شدیدى نمود، و آنگاه خود را زا خلافت خلع نمود.
مروان بن حکم لعنت الله علیه از پاى منبر برخاست و گفت : الحال که طالب خلافت نیستى پس امر خلافت را به سویى بیفکن . معاویه بن یزید گفت : من حلاوت خلافت را نچشیدم ، چگونه راضى شوم که اوزار آن را بچشم . به هر صورت در خانه نشست و مشغول گریه شد و 25 یا 40 روز بعد از این واقعه فوت کرد و به قوللى او را مسموم کردند. پس از او خلافت اولاد ابوسفیان تمام شد و به مروان و آل او منتقل شد1.



1. تتمه المنتهى : ص 73. قلائد النحور: ج ربیع الثانى ، ص 262. توضیح المقاصد: ص 12 - 13. فیض العلام : ص 255.





موضوع مطلب : وقایع 25 ربیع الثانی، خلع معاویه بن یزید خود را از خلافت، بهشت ب

          
پنج شنبه 91 اسفند 17 :: 9:8 عصر

17اسفند سالروز شهادت شهید همت:


حاج ابراهیم همت از آن دست شهداست که هر چه درباره‌اش گفته و نوشته شود، باز هم سخنان تازه و نکاتی می‌توان از آنها به دست آورد؛ در روزهای پایانی سال که اتفاقا همزمان با سالگرد شهادت سردار سرافراز سپاه اسلام است، گزارشی از زندگی حاج ابراهیم همت را برای مخاطبان ارائه می‌کند.



شهید «‌محمد ابراهیم همت» در دوازدهم فروردین 1334 در «شهرضا»، یکی از شهرهای استان «‌اصفهان» در خانواده‌ای مستضعف و متدین به دنیا آمد. در سال 1352 وارد دانشسرای اصفهان شد و پس از دریافت مدرک تحصیلی فوق دیپلم، به سربازی رفت. در حین سربازی و پس از آن، روی به مبارزه با رژیم طاغوت آورد و با گروه‌های مبارز مسلمان مرتبط شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همت فعالیت‌های خود را گسترش داد؛ «کمیته انقلاب اسلامی» را در «شهرضا» راه‌اندازی کرد و با کمک دوستانش، هسته اولیه «سپاه» شهر را شکل داد. در اواخر سال 1358، بر حسب ضرورت، به «خرمشهر» و سپس به «بندر چابهار» و «کنارک» و استان «سیستان و بلوچستان» رفت و به فعالیت‌های گسترده فرهنگی پرداخت.

در خرداد سال 1359 به منطقه «کردستان» فرستاده شد و بنا بر آماری که از یادداشت‌های آن شهید به دست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر 1359 تا دی ماه 1360 (با فرماندهی مدبرانه او)، 25 عملیات موفق در خصوص پاک‌سازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ضد انقلاب داشته است.
پس از آغاز جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شهید «همت» به صحنه کارزار وارد شد و در سالیان حضور در جبهه‌های نبرد، خدمات شایان توجهی از خود بر جای گذاشت و افتخارها آفرید. 

و اما به همراه شهید حاج احمد متوسلیان، تیپ محمد رسول‌الله (ص) را تشکیل داد و در عملیات «‌فتح‌المبین» مسئولیت بخشی از عملیات، به عهده این سردار دلاور بود. در عملیات پیروزمندانه «‌بیت‌المقدس» در سمت معاونت تیپ محمد رسول‌الله (ص) فعالیت کرد. با آغاز عملیات «‌رمضان» در تاریخ 1361/4/23 در منطقه «شرق بصره»، فرماندهی تیپ 27 حضرت رسول (ص) را بر عهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشکر، تا هنگام شهادتش در سمت فرماندهی آن انجام وظیفه کرد. 

در «والفجر مقدماتی» مسئولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل«لشکر 27 حضرت محمد رسول‌الله (ص)، ‌لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا (ع)» بود را بر عهده گرفت و سرانجام در عملیات خیبر، در جزیره مجنون، و در هفدهم اسفند 1362، این جان ناآرام و شیدا، بهانه وصل به معبود را با ترکشی که بر پیکرش نشست، پیدا کرد و شهد دلنشین شهادت را لاجرعه سر کشید. خدایش با اولیا محشور گرداند.

 




موضوع مطلب : 17 اسفند، شهادت شهید همت،بهشت بهشتیان.

          
چهارشنبه 91 اسفند 16 :: 10:14 عصر
<   1   2   3   4   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 6
  • بازدید دیروز: 59
  • کل بازدیدها: 1103554
امکانات جانبی