سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

جایگاه زنان در سیره نبوی:

خداوند بشر را از دو جنس مرد و زن آفریده و آنها را مکمل همدیگر معرفی نموده است. نقش زن در زندگی غیر قابل انکار و وجودش ضروری است.
دین اسلام به زن بعنوان یک عنصر موثر در حیات و سعادت اجتماعی می نگرد و او را در بالاترین درجات که برای انسان ممکن است کسب شود معرفی می نماید واز زنان نمونه بعنوان الگو و اسوه برای بشریت یاد می کند، این توجه معطوف از ناحیه دین در جایی است که زن از نظر معنوی به اوج تکامل رسیده تا در کتب آسمانی نامش تجلی کند.(1)
پیامبران برای هدایت انسان ها فرستاده شده اند. در تمام ادیان ملاک برتری تقوی و معنویت است و جنسیت نمی تواند معیار برتری باشد و جنسیت هرگز نمی تواندمحدویتی برای کسب کمالات ایجاد کند. قرآن به زن و مرد بطور مساوی توجه می کند. «هن لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهن».(2) پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز مانند انبیای دیگر، رسالت جهانی برای تمام اقشار داشته و هرگز انسانی را به خاطر جنسیت محصور نکرده است. برای آگاهی از جایگاه زن در سیره نبوی کافی است به آنچه درباره زنان در جوامع انسانی قبل از بعثت انجام می گرفت آگاهی یابیم.
آیات قرآنی به برخی از آداب و رسوم جامعه اعراب جاهلی که درباره حقوق زنان انجام می گرفت اشاره داشته،(3) علاوه بر آن منابع تاریخی نیز پرده از روی برخی حقایق و ظلمها درباره زنان برداشته و به انعکاس اخبار آن پرداخته اند.(4)
در جامعة ایران و روم باستان که دو امپراطوری بزرگ جهان باستان و قبل از طلوع خورشید اسلام بودند زنان وضعیتی بهتر از جامعه عرب نداشتند که در جای خود جای تامل و تفصیل است.(5)
در بعثت و طلوع خورشید اسلام، زن جایگاه اعلای انسانی خود را در سایه دین مبین اسلام و حکومت پیامبر و رسالت آن حضرت بازیافت، چنانکه اولین مسلمان و ایمان آورنده به پیامبر، خدیجه دختر خویلد تنها بانوی پیامبر اسلام است که توفیق درک حقایق وحی را داشته و در راه استقرار و استمرار رسالت از ثروت و دارائی خود چشم پوشی نموده و در سخت ترین روزهای زندگی پیامبر از آن حضرت پشتیبانی و حمایت نمود.(6)
پس از آشکار شدن دعوت پیامبر اکرم زنان نه تنها دعوت آن حضرت را پذیرفتند بلکه در راه اسلام تا پای جان پایداری نموده و شکنجه ها را تحمل کردند و از کلمه توحید چشم پوشی نمودند تا به درجه رفیع شهادت نایل شدند، نمونه بزرگ این زنان «سمیه» مادر عمار و همسر یاسر شهید اسلام است.(7)
زنان در برخی از امور از مردان پیشی گرفتند و از دین الهی حمایت نمودند. در حوادث قبل از هجرت نبوی که نقطه عطفی مهم در تاریخ اسلام محسوب می شود، زنان انصار مدینه به حمایت و بیعت با رسول خدا در پیمان عقبه(سال11و12) با شوق و اشتیاق حاضر شدند.(8)
در دوره استقرار پیامبر اکرم در مدینه تا دوران ثبات و برقراری حکومت اسلامی در یثرب نقش بانوان مسلمان انصافاً بر جسته تر از توصیفاتی است که در منابع مطالعاتی منعکس شده است. در برخی از جنگ ها، نظیر جنگ احد(سال3هـ)که از حساس ترین و تعیین کننده ترین جنگهای اسلام با کفر بود، نقش زنان از لحاظ فیزیکی و روحی با وجود اندک بودن عددشان بسیار حماسی است: ام عماره نمونه ای از زنان قهرمان صدر اسلام است که همراه با اعضای خانواده خود در این جنگ به عنوان امدادگر و سقا حضور یافته بود، او وقتی دید عرصه بر رسول خدا تنگ شد و جان آن حضرت در معرض خطر قرار گرفته مسلح شد و به دفاع از رسول خدا پرداخت و جراحاتی سخت در این جنگ برداشت. همچنین هند دختر «عمر و بن حرام» که شوهر و پسر و برادرش را از دست داده بود و آنها را با شتری برای دفن در مدینه منتقل می نمود، در مواجهه با برخی از بانوان مدینه که از او در خصوص اوضاع جنگ پرسیده بودند گفت: حال رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خوبست غیر از آن ‌هر مصیبتی بوده ناچیز است خدا از مؤمنان کسانی را به فیض شهادت نایل نموده و کافران با خشم و بدون نتیجه سرافکنده نموده است.(9) نمونه بی نظیر بانوان صبور تاریخ اسلام و انسانیت یگانه دختر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که با وجود عواطف شدید و کاملش به پدر مهربانش، خود زخم های او را مداوا می نمود و از او پرستاری می کرد تا زخم هایش بهبودی یابد و از همسر فداکارش با قوت دل پشتیبانی می کرد تا اساس و ریشه دین اسلام مستحکم شود.(10) پیامبر اکرم برای فاطمه جایگاه خاصی قائل بود و از خدیجه همسر وفادارش بسیار تجلیل می کرد و در مدینه با همسران خویش برخوردی بسیار احترام آمیز داشت. عدالت و مساوات را درباره آنان رعایت می نمود و همواره به صحابه خویش درباره رعایت حقوق همسران و دختران سفارش می نمود. تجلیل پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از فاطمه علاوه بر این که دخترشان بود بیشتر به خاطر مقامات معنوی و کمالات روحی فاطمه بود که بعنوان زن از چنین جایگاهی برخوردار بود.
در مقابل زنانِ پاک دامن و صبور و مؤمن، زنانی منافق و... در جوار رسول خدا حضور داشتند که با ارتکاب اعمالی ناروا رسول خدا را آزار داده و از شأن و مقام خود کاستند، مانند برخی از همسران آن حضرت و بعضی از زنان یهود و زنان مشرکانی چون همسران ابوسفیان و ابولهب که قرآن در مذمت او سخن گفته است.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با گفتار و روش برگرفته از وحی و خلق نیکوی خود زنان را در دین مبین اسلام جایگاهی بس رفیع عطا فرمود و عزت و حرمت زن را فزونی داد و بنیان سعادت خانواده و فرزندان را در گرو مقام زن تبیین نمود و فرمود: الجنة تحت اقدام الامهات. بهشت زیرا پای مادران است، همچنین فرمود شوهر داری نیکوی زنان پاداشی همچون پاداش جهادگران جبهه جنگ دارد، با این نگرش بطور کلی نوع نگاه به زن را در تمام جهان دچار تغییر و دگرگونی نمود و با اصول و قوانین شرعی حریم خانواده ها را حصار مستحکم کشید و عفاف را در بین اهل اسلام جایگزین خوار شمردن زنان نمود و به زن ارج و عزت داد و تمام حقوق او را با قوانین مخصوص احقاق نموده و منضبط کرد.

 


 

پاورقی:

1. چنانکه در قرآن از مریم مادر عیسی و همسر فرعون، برای مؤمنین اسوه و الگو معرفی شده اند، تحریم:11 و 12.
2. «زنان مایه آرامش و عفت مردان هستند و مردان نیز مایه آرامش و عفت «آبروی زنان هستند.»، بقره:187.
3. نحل:58 و 59، دربارة احساس حقارت به داشتن دختر و زنده به گور کردن آن اشاره دارند.
4. ر.ک: شوقی، ضیف العصر الجاهلی، ترجمه ذکاوتی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 64، 86-83.
5. رک:کریسنین سن، تاریخ ایران در زمان ساسانیان، رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چاپ نهم، 74، ص 432.
6. ر.ک: دخیل، علی‌محمد، ترجمه حریرچی، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، 73، ص 13،11.
7. ر.ک: ابن اسحق، سیره، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، 1368، 192-191.
8. ر.ک: آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه، چاپ ششم، 78، ص 158.
9. ر.ک: همان ص 271.
10. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، تهران، درالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1362، ج 43، ص 43-18.

 




موضوع مطلب : جایگاه زنان، جایگاه زن، جایگاه زنان در سیره نبوی، بهشت بهشتیان.

          
سه شنبه 91 بهمن 3 :: 4:12 عصر

وقایع این روز :

1-ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه سلام الله علیها

پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها ازدواج نمودند1. از احادیث شیعه و اخبار عامه معلوم میشود که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد, در علم و اطلاع به کتب آن زمان معروف بوده است. او از زنان قریش, علاوه بر کثرت اموال و املاک وتجاراتی که داشت, به عقل و کیاثت نیز مزیت داشت و در آن زمان او را طاهره, مبارکه, سیده نسوان و ملکه بطحاء میگفتند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را میکشید و همیشه از علما علایم نبوت آن حضرت را جویا میشد.

هنگامی که خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد,  اول از مهر نبوت سُوال کرد و آن را زیارت کرد اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و کمال محبتش به آل عبدالمطلب مشهور است که کاشف از علم و ادب و محبت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه سلام الله علیها ایمان آورد.

حضرت خدیجه سلام الله علیها از مال خویش و میراثی که به او رسیده بود به صورت مضار به تجارت می نمود. چندی نگذشت که از بزرگان تجار شد به گونه ای که هشتاد هزار شتر زبر بار تجارت او بودند و هر روز اموال او زیادتر میشد. بر بام خانه او قبه ای از حریر سبز با طنابهای ابریشم با تمثالی چند بود که این علامت جلالت آن مخدره بود.

افراد زیادی مانند عقنه بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر یک چهارصد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند, و ابوجهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب آن روز به خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی آن حضرت قبول نفرمودند. سرانجام خود حضرت خدیجه سلام الله علیها, پیشنهاد ازدواج به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی انجام شد.

خداوند دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله که به انها طیب و طاهر هم میگفتند, و چهار دختر به نامهای ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه سلام الله علیها به آن دو بزرگوار عنایت فرمود.

در کرامت و بزرگواری ایشان همین بس که آن حضرت مادر حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها ام الایمه المعصومین علیهم السلام و همسر امیرالمومنین علیه السلام و جده حضرات معصومین علیهم السلام است.

حضرت خدیجه سلام الله علیها بیست و چهار سال یک ماه با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زندگی کرد, و تا آن حضرت زنده بود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همسر دیگری اختیار نفرمود. همچنین حضرت خدیجه سلام الله علیها جمیع اموال خود را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم واگذار کرد.

عایشه میگوید: کمتر اتفاق می افتاد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از خانه بیرون رود و خدیجه را به خیر یاد نکند, چنان که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: یا رسول الله, تا کی خدیجه را یاد می کنی؟ او پیرزنی بیش نبوده! خداوند بهتر از اورا (منظورش خودش بوده) به تو مرحمت کرد! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غضب شد و فرمود: نه به خدا قسم! بهتر از خدیجه سلام الله علیها نصیب من نشده. به من ایمان آورد هنگامی که مردم کافر بودند, و تصدیق نبوت من نمود هنگامیکه مردم مرا تکذیب میکردند, و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور میکردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد و رحم تو را عقیم قرارداد2.


2-مرگ داود بن علی حاکم ظالم مدینه

داود بن علی عموی سفاح در مدینه در دهم ربیع الاول به دعای امام صادق علیه السلام هلاک شد, چه اینکه داود بن علی فرمان داد معلی بن خنیس را که از اصحاب امام صادق علیه السلام بود شهید کردند3.


3-مرگ مالک بن انس

در این روز در سال 179 هجری مالک بن انس اصبحی, رییس فرقه مالکی از مذاهب اربعه اهل سنت از دنیا رفت و در بقیع دفن شد. از خصوصیات او اینکه مدت سه سال بعد از مرگ پدرش در شکم مادر بود و بعد از سه سال به دنیا آمد!!؟4

4-اولین روز خلافت غاصبانه معاویه

در این روز معاویه بن ابی سفیان در سال 41 هجری خود را به خلافت نشاند, و از مردم بیعت گرفت و او اولین خلیفه بنی امیه بعد از عثمان بود5.

 


1.فیض العلام: ص211. قلاید النحور: ج ربیع الاول، ص67. منتخب التواریخ: ص20. زادالمعاد: ص334. مصباح المهتجد: ص732. بحارالانوار: ج95 ص357.

2.ریاحین الشریعه: ج2 ص 211،207،2023.

3. مصباح المهتجد: ص732. زادالمعاد: ص344. قلاید النحور: ج ربیع الاول، ص 67.

4.روضات الجنات: ج7 ص224.

5.منتخب التواریخ: ص7.

 




موضوع مطلب : مناسبتهای دهم ربیع الاول، ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه، مرگ داود

          
دوشنبه 91 بهمن 2 :: 11:41 عصر

سامره امشب تماشایی شده                         جنت گل هـای زهرایی شده
لحظه لحظه، دسته دسته از فلک                      همچو باران از سمـا بارد ملک
می زنند از شوق دائم بال و پر                          در حضـور حجت ثانـی عشر
ملک هستی در یم شادی گم است                   بعثت است این، یا غدیر دوم است
یوسف زهرا بـه دست داورش                           می نهد تاج امـامت بـر سرش
عید «جاء الحـق» مبارک بر همه                       خاصـه بـر سـادات آل فاطمه
عید آدم عیـد خاتم آمده                                  عید مظلومـان عالم آمده
عید قسط و عید عدل و دادهاست                     لحظه هـایش را مبـارک بادهاست
عیـد قرآن، عید عترت، عید دین                          عیــد زهـرا و امیــرالمؤمنین
عیــد یــاران فداکار علی است                           عید محسن، اولین یار علی است
عیــد فتـحِ «میثـم تمار»هاست                          عید عمرو مالک و عمارهاست
عید مشتاقان سرمست حسین                         عید ذبح کوچک دست حسین
عید باغ یاسمن های کبود                                عید شادیِ بدن های کبود
عید سردار رشیـد علقمه                                 عید سقـای شهیـد علقمه
عید ثـارالله و هفتـاد و دو تن                              عید سربازان بی غسل و کفن
عید هجــده آفتـاب نـوک نی                              کرده نوک نی چهل معراج طی
عید طاهـا عید فرقان عید نور                            عید قرص مـاه در خاک تنور
عید عزت عیـد مجد و افتخار                             عید مردان بـــزرگ انتظـار
آی مهدی دوستـان! عید شمـاست                    این شعاع حسن خورشید شماست
آنکـه باشـد عـدل و داد حیدرش                         حـق نهـد تـاج امـامت بر سرش
وعده فیض حضور آید به گوش                            مـژده روز ظهـور آیـد به گوش
تا کنـد محکـم اسـاس کعبه را                           کعبـه پوشیـده لبـاس کعبــه را
می کشد چون شیر حق از دل خروش                 می رســد از کعبــه آوایش بـه گوش
می برد از دل شکیب کعبه را                             می کشد اول خطیب کعبه را
روی او آیینه روی خــداست                               پشت او محکم به نیروی خداست
پیش رو خوبان عالم، لشکرش                           پشت سر دست دعای مادرش
بـر سـرش عمـامه پیغمبر است                          ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است
پرچمش پیراهـن خـون خداست                         نقش آن رخسار گلگون خداست
رشته هایش از رگ دل پاک تر                           از گل پرپر شده صـدچاک تر
حنجـر او نینـوای زینبین                                    نعر? او «یا لثارات الحسین»
اشک چشمش خون هفتاد و دو تن                    چهره: تصویـر حسین است و حسن
خیمـه اش آغـوش حی دادگر                            مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر
عدل از نـور جمـالش منجلی                              پــایتختش کوفـه مـانند علی
آسمـان پروانـه ای دور سرش                           خلق پندارند خود را در برش
آسمان چـون حلقه در انگشت او                       ملک امکان قبضه ای در مشت او
فـرش راه لشکـرش بــال ملک                          جــای سم مـرکبش دوش فلک
مکـه را بستانـد از نـا اهل هــا                           بشکند پیشانـی از بوجهل هــا
شیعه گردد حکمران در آب و گل                        کــوری این بازهـای کــور دل
عیــد موسا و عصا و اژدهاست                          عید مرگ فرق? باب و بهاست
ای امـام عصـر عاشورائیـان                               ای امیــد آخـر زهرائیــان
ای به عهد مهدویت مهـد مـا                             ای نفس هایت دعای عهد ما
عمر ما بی تو بـه سـر آمـد بسی                       ای پنـاه شیعـه تـا کی بیکسی
تـو بـه ما بینایی و ما از تو کور                            تو به ما نزدیکی و ما از تو دور
ای ز چشـم مـا به ما نزدیک تر                          تـا دل دشمـن شـود تاریک تر
چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟                         سیـدی مـولایی عجـل لظهـور
                                 ***استاد سازگار***




موضوع مطلب : امامت امام زمان، آغاز امامت امام زمان، شعر آغاز امامت امام زمان،

          
یکشنبه 91 بهمن 1 :: 10:38 عصر

وقایع این روز:

1-آغاز امامت حضرت ولی عصرعلیه السلام

ای عشق! بیا که سینه‌هامان شد چاک                    «این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاک

چشمی که تو را ندیده باشد کور است                    خون شد دل ما، «متی ترانا و نراک»

آغاز امامت امام عصر(عج) بر تمامی شیعیان و منتظران حضرتش مبارک باد.


آغاز امامت حضرت صاحب الامر علیه السلام و غیبت صغرای آن حضرت پس از شهادت امام عسگری علیه السلام است, که تنها فرزند آن حضرت بودند1.

این روز عید شیعه و اولین روز امامت و خلافت آخرین خلیفه و حجت بر حق و منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم علیه السلام در سال 260 هجری است2.


2-قتل عمر بن خطاب لعنة الله علیه

در آخر شب نهم ربیع الاول سال 23 هجری عمر بن الخطاب از دنیا رفته است3, و قول اهل سنت روز چهارشنبه 26 ذی الحجه اشت.

این روز روز شادی اهل بیت علیهم السلام و انبیاء و ملایکه و ساکنان اعلی علیین و دوستان امیرالمومنین علیه السلام و اولاد طاهرین ایشان است چرا که در این روز نفرین حضرت صدیقه کبری فا طمه زهرا سلام الله علیها به اجابت رسید4.روزی عظیم الشاُن است روز سرور شیعه و عید بزرگ آنهاست. حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم این روز را عید قرار داده و امر کرده است که مردم نیز عید قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند5.

کسی که در این روز انفاق کند, خداوند او را می آمرزد. در این روز اطعام برادران دینی و خوشبو کردن آنان و توسعه بر اهل و عیال و پوشیدن لباس جدید و شکر گذاری به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است6.

فضیلتها و اسمهایی برای این روز ذکر شده که از جمله آنهاست: عید الله الاکبر, غدیر ثانی, عید فطر دوم, روز فرح شیعه, عید اهل بیت علیهم السلام, روز قتل منافق, روز قبولی اعمال, روز پیروزی مظلوم, روز دوستی موُمنین, روز پرهیز از کبایر, روز نابودی ضلالت و گمراهی, روز شکر گزاری.


ماجرای قتل عمر

عمر بن خطاب به دست ابو لوُ لوُ که نامش فیروز و غلام مغیره بن شعبه بود, چند ضربه خنجر خورد که منجر به مرگ او شد7.

بنا بر مشهور8 هنگامی که ابو لوُلوُ ضربه ها را بر عمر زد و خواست فرار کند, عده ای مانع شدند, و 12 نفر را مجروح کرد که شش نفر از آنها مردند9.

ماجرا از این قرار بود که قبل از تکبیر نماز ابو لوُلوُ جلو آمد, و ضربه ای بر کتف و ضربه ای دیگر بر خاصره عمر زد.عمر افتاد, و عدهای جمع شدند و او را به خانه اش بردند. نزدیک بود خورشید طلوع کند که نماز را عبدالرحمن بن عوف با مردم خواند.


عمر در بستر مرگ

هنگامی که عمر را به خانه بردندمقداری نبیذ آوردند و او خورد ولی از قسمتهای ضربت خورده خارج شدو معلوم نشد از کجا خارج شده زیرا با خون همرنگ بود. لذا عده ای گفتند خلیفه شیر بخورد زیرا سفید است و معلوم می شود. شیر را خورد و از محل ضربه ها خارج شد. حاضرین برای دلگرمی گفتند: "مانعی ندارد, ضرری نمی زند" ! اما ضربه های جناب ابولوُلوُ کارگر شدو به خلیفه سابق ملحق شد. در روز سوم در جنب ابوبکر دفن شد10.

عمر مدت ده سال شش ماه چهار شب خلافت کرد. او اولین کسی بود که نام خود را امیرالمومنین گذاشت, و ابوموسی اشعری اولین کسی بود که او را در منبر به این نام خطاب کرد11 .


بدعت عمر برای آینده خلافت

عمر به ابن عباس گفت: خلافت را به چه کسی واگذار کنم؟ او علی بن ابیطالب علیه السلام را پیشنهاد کردو گفت: شجاعت و فضیلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است. عمر گفت: در طبع او مزاح است! ابن عباس گفت: درباره عثمان چه میگویی؟ عمر گفت: اگر او خلیفه شود بنی امیه را بر گرده مردم مسلط مینماید.

ابن عباس گفت: درباره طلحه چه میگویی؟ عمر گفت: مردی متکبر است و پیامبر را با کلامی که روز نزول آیه حجاب گفت آزرده است. او هنگام نزول آیه حجاب گفته بود:" وقتی از دنیا برود ما زنانش را به عقد خود در می آوریم."

ابن عباس گفت:درباره زبیر بن عوام چه می گویی؟ گفت: او مرد شجاعی است, ولی بسیار بخیل است. مردی بدخو و مفسد است, که گاهی انسا ن و گاهی کافر است. در مورد سعد وقاص گفت: مردی متکبر و متعصب است و به کار خلافت نمی آید. ابن عباس گفت: در مورد عبدالرحمن نظرت چیست؟ عمر گفت: او مرد ضعیف القلبی است12.

عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شوری واگذار کرد و ابوطلحه انصاری را طلبید و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشیر های کشیده شش نفر را در خانه عایشه حاضر کنید: علی بن ابیطالب علیه السلام , عثمان , طلحه , زبیر , سعد بن ابی وقاص , عبدالرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهید, و بعد از آن اگر چهار یا پنج نفر بر نظری متفق شدند و دو یا یک نفر مخالفان آنان بودند, مخالفین را به قتل برسانید, واگر سه نفر نظری داشتند سه نفر نظر دیگری داشتند, آن طرف که عبدالرحمن بن عوف در اوست مقدم بدارید و سه نفر دیگر را گردن بزنید و اگر بعد از سه روز بر امری اتفاق نکردند, هر شش نفر را گردن بزنید.


شوری بعد از مرگ عمر

بعد از مرگ عمر شوری در خانه عایشه تشکیل شد, و زبیربن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیرالمومنین علیه السلام بخشید! طلحه بن عبیدالله هم حق خود را به عثمان بخشید!! سعد بن ابی وقاص هم حق خود را به عبدالرحن بن عوف بخشید.

عبدالحمن به مسجد آمدو در جمع اصحاب به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: من بیعت میکنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و روش ابوبکر و عمر! امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: بلکه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اجتهاد و رای خود عمل میکنم.

عبدالرحمن این کلمات را سه بار به عثمان گفت, و عثمان قبول کرد. بار سوم عبدالرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند, غیر از بنی هاشم و جمعی از بزرگان صحابه مثل عماربن یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.

اینک جا دارد چند سوُال مطرح شود:

عمر در دوران جوانی به چه کاری مشغول بوده و در سفرهای تجارتی چه شغلی داشته است؟

در جنگ حدیبیه و جاهای دیگر چه کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتراض کرد؟

چه کسی نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داد؟

چه کسی در خانه امیرالمومنین علیه السلام را آتش زد و گفت: "قصد دارم خانه را با اهلش بسوزانم, اگر چه فاطمه در آن باشد"؟

چه کسی محسن بن علی علیه السلام را کشت؟

چه کسی به قنفذ دستور داد تا به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تازیانه بزند؟

چه کسی ابوبکر را به غصب فدک ترغیب کردو شهادت امیرالمومنین علیه السلام و ام ایمن و حسنین علیهما السلام را رد کرد؟

چه کسی قباله فدک را از حضرت صدیقه سلام الله علیها گرفت و جسارت به صورت مبارک آن حضرت کرد؟

اولین کسی که دست روی دست گذاشتن را احداث کرد که بود؟

اولین کسی که خلافت را به شوری حواله نمود چه کسی بود؟

اولین کسی که با همراهی ابوبکر سهم ذوی القربی را نداد چه کسی بود؟

اولین کسی که روز عید غدیر با علی بن ابیطالب علیه السلام بیعت کرد و گفت:" بخ بخ یابن ابی طالب, اصبحت مولای و مولی کل موُمن و موُمنه " چه کسی بود؟

اولین کسی که از کوزه نصاری وضو گرفت و آنها پاک میدانست چه کسی بود؟

اولین کسی که شهادت مملوک را از درجه اعتبار ساقط کرد چه کسی بود؟

اولین کسی که متعه حج و متعه نساء را حرام کرد چه کسی بود؟

اولین کسی که دستور داد نافله های ماه رمضان به جماعت خوانده شود چه کسی بود؟

اولین کسی که گفت عجمها از یکدیگر ارث نمی برند چه کسی بود؟

چرا هنگامی که شخصی از کوزه خلیفه خورد مست شد؟!

چه کسی بود که وقتی پس از مرگش یک هشتم مال او را به چهار زن او قسمت کردند به هر زنی 83000 دینار رسید؟

چه کسی گفت: همه مردم از من باسوادترند حتی پبرزنها؟

از چه کسی هر گاه سُوال میکردند و در جواب فرو میماند, اشتغال به دلالی و خریدوفروش, مرا مانع از یاد گرفتن مسایل کرد؟

اینکه در کتب تاریخ با عبارتهای مختلف ذکر شده که عمر بن خطاب حسب وصیت ابوبکر به خلافت مسلمین نصب شده جای چند سوُال دارد:

1.آیا وصیت ابوبکر نافذ است و وصیت اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر و غیر غدیر نافذ نیست؟

2.آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هنگام رحلت نفرمود کاغذ و قلم بیاورید تا بگویم و نوشته شود مطلبی که بعد از من اختلاف نکنید؟ چرا نسبت هذیان به آن حضرت دادند و کاغذ و قلم نیاوردند و حال آنکه خداوند در قرآن میفرماید:" هر چه آن حضرت میفرمایند وحی است نه از نزد خود 13"چطور برای ابوبکر کاغذ و قلم آوردند و کسی اعتراض نکرد. جالب اینکه او بیهوش میشد و به هوش میامد و بعد از بسم الله عثمان از طرف خودش نوشت خلیفه بعد از ابوبکر عمر است و ابوبکر مخالفتی نکرد؟


  3-قتل عمر بن سعد


عمر بن سعد فرمانده ظالم لشگر یزید در این روز به دست مختار ثقفی رحمه الله به درک واصل شد14.




1.ارشاد:ج2ص336.کشف الغمه:ج2ص402. مستجاد:ص226. اقبال:ص598. فیض العلام:ص207. زادالمعاد:ص336. کافی:ج2ص561. مصباح کفعمی:ج2ص596.بحارالانوار:ج95ص355-356،ج50ص334.

2.فیض العلام: ص211.

3.مدینه المعاجز: ج2 ص97.

4. زادالمعاد: ص334. وقایع الایام: ج ربیع الاول و ربیع الثانی ،ص59. مستدرک سفینه البحار: ج4ص67. 5. فیض العلام: ص211.

6.مصباح کفعمی: ج2ص596. بحارالانوار: ج95ص189. زادالمعاد: ص334-334. بحارالانوار: ج95ص351-356(از زوایدالفواید سید ابن طاووس). 7.مسارالشیعه: ص23.توضیحالمقاصد: ص33.العددالقویه: ص328.فیض العلام: ص129. بحارالانوار:ج95ص199. 8.زادالمعاد: ص34.

9.بحارالانوار: ج95 ص200

10.تاریخ الخلفاء: ص133-134.

11.تتمه المنتهی: ص11.

12.منتخب التواریخ: ص152-153. فیض العلام: ص143.

13.سوره نجم: آیات 3-4." و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی ".

14.زادالمعاد: ص344.




موضوع مطلب : مناسبت های نهم ربیع الاول، آغاز امامت امام زمان، قتل عمر خطاب، قتل عمر سعد، بهشت بهشتیان.

          
یکشنبه 91 بهمن 1 :: 8:26 عصر

موقعیت امام حسن عسکری «علیه السّلام » در سامراء :

امام یازدهم شیعه امامیه، امام حسن عسکری علیه السلام ، فرزند امام هادی علیه السلام در سال 232 هـ ق در شهر مدینه متولد شد، مادرش امّ ولد بود که «حَدیث» نیز گفته شده است.(1)
امام عسکری علیه السلام در خانواده امامت رشد و نمو کرد و از علوم پدر بهرهها بُرد و بعد از شهادت پدرش به نص صریح پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام به منصب امامت رسید و رهبری شیعیان را بر عهده گرفت. کُنیهاش ابو محمد و از القابش میتوان به، السراج، عسکری، خالص و ... اشاره کرد.(2)
امام حسن عسکری علیه السلام به خاطر دشمنی خلفای عباسی با خاندان علوی و ترس از نفوذ این بزرگواران در میان مردم و همچنین برای تحت نظر گرفتن امام و آگاه شدن از تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه همراه پدرش امام هادی علیه السلام ، مدت طولانی در شهر سامراء تحت مراقبت مأمورین نظامی در پادگان بودند و به همین خاطر عسکریین نامیده شدهاند. سال هایی که امام در شهر سامرا بود کاملاً‌تحت نظر بود و بارها زندانی شدند. در واقع اقامت طولانی حضرت در سامرا نوعی بازداشت از طرف عباسیان بود امام علیه السلام موظف بود برای اثبات حضور دائمی خود در سامراء مداوم هر دو شنبه و پنج شنبه در دار الخلافة حاضر شوند.(3)
در چنین موقعیتی شیعیان برای دیدن امام علیه السلام مشکل داشتند. آن گونه که یک بار تنها موقعی که خلیفه برای دیدن «صاحب البصره» میرفت، امام را نیز همراه خویش میبرد، اصحاب امام در طول راه خود را برای دیدن امام آماده میکردند.(4) از این به بعد برقراری ارتباط مستقیم برای شیعه ممکن نبود.
امام عسکری علیه السّلام بدلیل موقعیت برتر علمی و اخلاقی ، شهرت فراوانی پیدا کرده بود، و مورد توجه خاص و عام بودند. سعد بن عبد الله اشعری نقل میکند: در شعبان سال 278 هـ ق یعنی 18 سال پس از شهادت امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ در مجلسی نشسته بودیم که سخن از علویون به میان آمد، احمد بن عبیدالله در آن مجلس گفت: من کسی از علویان را چون حسن بن علی عسکری علیه السّلام در سامراء ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ منشی در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش همه محترم باشد و حتی سلطان و وزیر همه احترام آن حضرت را نگه میداشتند ...(5)
این سخن طولانی این نکته مهم را میرساند که با اینکه امام علیه السلام در محدودیت قرار داشتند و دشمنان سعی در تحقیر آن حضرت میکردند ، ولی جایگاه امام علیه السلام در بین مردم به حدی بود که حتی دشمنان اهل بیت علیهم السلام نیز به فضائل آن حضرت معترف بودند. خادم امام عسکری علیه السّلام میگوید : روزهایی که امام علیه السلام به مقر خلافت میرفت، شور و شوق عجیبی در مردم پیدا میشد. خیابان های مسیر آن حضرت از جمعیتی که سوار بر مرکب های خود بودند، پر میشد.(6)
امام حسن عسکری علیه السلام معاصر با سه خلیفه عباسی بود: 1. المعتز. 2. المهتدی. 3. المعتمد.(7)
امام علیه السلام به اقتضای ویژگی و محدودیت این دوره گسترش سازمان وکالت ارتباط خود را با شیعه برقرار میکرد. وکلای امام به صورت های غیر معمولی مثلاً روغن فروشی و دست فروشی مسائل شیعه را به امام علیه السلام میرساندند مثلاً عثمان بن سعید یکی از رابطین مورد اطمینان امام علیه السلام بود.(8)
داود بن اسود،‌ خدمتگزار امام،‌ میگوید: روزی امام علیه السلام مرا خواست و چوب مدوّر و بلند و کلفتی مانند پایة در به من داد و فرمود‌: این چوب را بگیر و نزد عثمان بن سعید ببر و به او بده . من چوب را گرفته روانه شدم و در بین راه در اثر برخورد چوب با بار یک رهگذر، چوب شکست و وقتی داخل چوب را نگاه کردم دیدم نامههایی در داخل چوب جاسازی شده است! بسرعت چوب را برداشته برگشتم به منزل امام ... .(9)
این پنهان کاری حکایت از اوج اختناق سیاسی و اجتماعی این دوره دارد . با این وجود فعالیت علمی امام علیه السلام برقرار بود که شیخ طوسی نام صد نفر را ذکر کرده است.(10) همچنین امام علیه السلام از شیعیانی که دچار مشکلات مادی و اقتصادی میشدند حمایت میکردند و شیعیان را برای دوران غیبت فرزند خود و امام دوازدهم آماده میکرد. بنابراین امام علیه السّلام در سامرا بعد از شهادت پدر بزرگوراش امامت و رهبری شیعه را عهدهدار شده و به وظایف امامت در این شرایط سخت عمل مینمود و از موقعیت اجتماعی، علمی، و معنوی بینظیری در سامراء برخوردار بود به گونهای که در تمام مشکلات حل نشدنی امیدها به آن حضرت بسته بود.

 


پاورقی:

1. شیخ مفید، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت ـ علیهم السّلام ـ لاحیاء التراث العربی، 1413 هـ ق، ج 2 ، ص 313.
2. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه فی معرفة الائمه، قم، دار الحدیث 1422 هـ ق، ج 2 ، ص 1080، محمد جواد طبسی در کتاب با خورشید سامراء حدود (18) لقب برای امام حسن عسکری علیه السلام ذکر میکند.
3. شیخ طوسی، الغیبة، تهران، مکتبة نینوی، تحقیق و نشر: بنیاد معارف اسلامی قم، (بی تا)، ص 129.
4. شیخ مفید، پیشین، ص 332.
5. علامه مجلسی، ، محمد باقر . بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 50 ، ص 325.
6. شیخ طوسی، پیشین، ص 129.
7. شیخ طوسی، پیشین، ص 129.
8. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، تهران، کتابخانه سنائی، (بی تا)، ج 2 ، ص 158.
9. ابن شهر ‌آشوب، مناقب، قم، کتابفروشی مصطفوی، (بی تا)، ج 4 ، ص 427.
10. شیخ طوسی، رجال، نجف، مکتبة الحیدریه، 1381 هـ ق، ج 1 ، ص 427 به بعد.

 




موضوع مطلب : امام حسن عسکری، شهادت امام حسن عسکری، موقعیت امام حسن عسکری در س

          
یکشنبه 91 بهمن 1 :: 11:43 صبح
<   1   2   3   4   5   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 13
  • بازدید دیروز: 53
  • کل بازدیدها: 1103438
امکانات جانبی