سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

ولادت امام حسن عسگری علیه السلام بر تمام شیعیان جهان مبارک باد

السلام علیک یا ابا المهدی (علیهما السلام)

تو ابالمهدی (عج) زهرایی(س) ودوم حسنی (ع)
مجتبای دگر فاطمه (س) – آقای منی


تاکه من چون حسن عسگری (ع)آقا دارم
ز عیار گل دلبر دل زیبا دارم

زندگی زیر لوایش چه صفایی دارد !
روزگار خوشی از این قد و بالا دارم

با محبت تر از این جمله ندارم در دل
که به بالای سرم مثل تو بابا دارم

به وجود تو امام حسن عسگری(ع) است
که به کنعان دلم یوسف زهرا (س) دارم

ای بنازم به مقامت که امانت داری
من امان نامه ز امضای تولا دارم

حاجت روی جگر گوشه تو ما را کشت
ای بسا دست توسل به تو مولا دارم


مادرت منتظر آمدن مهدی (عج) توست
صبح میلاد تو هنگامه هم عهدی توست




موضوع مطلب : شعر ولادت امام حسن عسگری، بهشت بهشتیان.

          
دوشنبه 91 بهمن 30 :: 10:27 عصر

وقایع این روز :

1-ولادت امام حسن عسکری علیه السلام

خورشید سپهر رهبری پیداشد                        احیا گر فقه جعفری پیداشد

تبریک به مهدی که به عالم امشب                   رخسار امام عسگری پیداشد

  

در این روز حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در سال 232 ه‍ جهان را به قدوم خود منور فرمودند1. و به روایت مصباح ، تقویم المحسنین ، اختیارات و دروس شهید ولادت حضرت در چهارم این ماه بوده است2. اقوال دیگرى نیز در ولادت آن حضرت وجود دارد که عبارتند از 27 ذى الحجه 3، 10 ربیع الثانى 4.
پدر آن حضرت امام هادى (علیه السلام ) و مادر محترمه اش بانویى است که نامش حدیث یا حدیثه یا سوسن یا سلیل است5. محل ولادت حضرت مدینه و مشهورترین القاب ایشان زکى ، نقى ، و کنیه حضرتش ‍ ابومحمد است .
آن حضرت را براى زیر نظر داشتن و کنترل رفت و آمدها، در محل سکونت سپاهیان ترک تبار درباره عباسى مسکن داده بودند؛ و از همین جاست که به آن حضرت ((عسکرى )) مى گویند6.

2-شهادت حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام7.

بنابر روایتى که چهل روز پس از رحلت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را روز شهادت حضرت زهرا (علیها السلام ) دانسته ، روز هشتم ربیع الثانى روز شهادت حضرت به حساب مى آید.

 


1. اعلام الورى : ج 2 ص 132. فیض العلام : ص 229.
2. قلائد النحور: ج ربیع الثانى ، ص 185.
3. مسار الشیعه : ص 23.
4. توضیح المقاصد: ص 10. مسار الشیعه : ص 30.
5. ریاحین الشریعه : ج 3 ص 24. ارشاد: ج 2 ص 313.
6. تتمه المختصر فى اخبار البشر: ج 1 ص 348.
7.وقایع الایام : ج ربیع الاول و ربیع الثانى ، ص 204.

 

 

 




موضوع مطلب : هشتم ربیع الثانی، ولادت امام حسن عسکری، شهادت حضرت صدیقه طاهره، بهشت بهشتیان.

          
دوشنبه 91 بهمن 30 :: 10:0 عصر

وقایع این روز :

_ مرگ هشام بن عبدالملک

روز چهارشنبه ششم ربیع الثانى سال 125 ه‍ در رصافه هشام بن عبد الملک از دنیا رفت و به جهنم واصل شد1.

او مردى احول و غلیظ و بدخو و بخیل بوده و حریص بود بر جمع مال ، دستور کشتن زید بن على بن الحسین (علیهم السلام ) را صادر کرد و امام باقر و حضرت صادق (علیهم السلام ) را به شام احضار کرد و جسارتهاى فراوانى به آن حضرات نمود و آخر الامر امام باقر (علیه السلام ) را به شهادت رساند. 19 سال و 9 ماه و ده روز خلافت کرد و در 53 سالگى به جهنم شتافت .
در زمان سفاح که قتل بنى امیه آغاز شده بود و قبرهاى آنها را هم نبش ‍ مى کردند و آنچه مى یافتند مى سوزاندند، وقتى نوبت به قبر ولید رسید اثرى در آن باقى نمانده بود و از عبد الملک قسمتى از جمجمه اش مانده بود. هنگامى که قبر هشام را شکافتند بدن او هنوز متلاشى نشده بود، ولذا هشتاد تازیانه بر بدن او زدند و او را سوزانیدند و خاکسترش را به باد دادند.
بعضى گفته اند ظاهرا زدن هشتاد تازیانه به هشام به جهت حد قذف بوده که جسارت به مادر جناب زید بن على بن الحسین (علیهم السلام ) نمود2.

 

 


1. تتمه المنتهى : ص 128.
2. تتمه المنتهى : ص 118 - 127. قلائد النحور: ج ربیع الثانى ، ص 191. فیض العلام : ص 228.

 




موضوع مطلب : ششم ماه ربیع الثانی، مرگ هشام بن عبد الملک ، بهشت بهشتیان.

          
شنبه 91 بهمن 28 :: 9:54 عصر

راه‌های عمده ای که سبب ضلالت و گمراهی انسان می شود کدام است؟

 

قبل از هر چیز باید مفهوم واژه: هدایت و گمراهی معلوم شود.
1. هدایت از نظر معنای لغوی، به معنای دلالت و راهنمایی کردن است. این راهنمایی، گاهی فقط در حد (ارائه طریق) و نشان دادن راه محدود است. گاهی فراتر از (ارائه طریق)، به مفهوم (ایصال الی المطلوب) و رساندن شخص به مقصد است. اما در مجموع آنچه از واژه هدایت فهمیده می‌شود، این است: هدایت، دلالت و رساندن به غایت، با ارائه طریق است. چون ارائه طریق، نحوی از ایصال به مطلوب و رساندن شخص به مقصد است.(1)
2. گمراهی، که در زبان عرب از آن به ضلالت، یاد می‌شود، وقتی در برابر هدایت قرار می گیرد، مفهوم روشن‌تری پیدا می‌کند. زیرا اغلب ضلالت و گمراهی، در جایی به کار برده می‌شود که شخصی به هدایت و راهنمایی افراد راهنما، گوش ندهد و یا بعد از پذیرش حق و راه مستقیم، دوباره از راه راست منحرف شود و راه گمراهی، یعنی راه غیر هدایت را در پیش گیرد و در مسیری برود که هرگز از آن طریق، به مقصد و هدف نمی‌رسد.(2) لازم به یادآوری است که هدایت و گمراهی، هر دو امر اختیاری است و هیچ کس در هدایت و گمراهی خود، مجبور نیست.
بعد از روشن شدن مفهوم هدایت و گمراهی باید گفت، گمراهی انسان در محورهای مختلف و با انگیزه‌ها و عوامل متعدد ممکن است پیش آید، به همین دلیل، هم از نظر محورها و هم از نظر عوامل و انگیزه، نیازمند بحث مبسوط و مفصل است که در این جا به برخی از آنها به طور خلاصه اشاره می‌شود:
الف) قبل از هر چیز باید اشاره شود که انسان فطرةً در مسیر هدایت قرار دارد. زیرا راه‌های هدایت و ضلالت در فطرت همه انسان‌ها نهفته و تعبیه شده و خداوند تمام امور را به نفس انسان الهام کرده است. لذا قرآن کریم فرمود: و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقوئها قد افلح من ذکیها و قد خاب من دسّها(3) «سوگند به نفس و آن کس که آن را آفرید، سپس پلیدکاری و پرهیزکاری‌اش را به آن الهام کرد که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد و آن کس که نفس خویش را با معصیت آلوده ساخت، نومید و محروم گشت. از این آیه به خوبی معلوم می‌شود که انسان دارای هدایت فطری است. پس اگر انبیاء الهی فرستاده شده و کتاب‌های آسمانی نازل گردیده، در واقع برای شکوفا کردن و به فعلیت رساندن همان بذر هدایت فطری انسان است. چه اینکه در نهج‌البلاغه نیز، درباره انگیزه بعثت انبیاء آمده: «و یُثروا لهم دفائن العقول»(4)یعنی یکی از انگیزه‌های بعثت انبیاء، ظاهر کردن و شکوفا کردن گنجینه‌ها و عقل‌های نهفته انسانهاست. بنابراین اگر کسی از این فطرت توحیدی و هدایت فطری خود، با سوء اختیارش بیرون برود و از هوی و هوس خویش پیروی کند، دچار گمراهی می‌شود. پس یکی از علل گمراهی انسان بیرون رفتن او از فطرت اصلی و الهی خود است.(5)
ب) چیز دیگری که سبب گمراهی انسان می‌شود، فاصله گرفتن از قرآن و عترت است. یعنی کسانی که در سایه قرآن و عترت هدایت شده‌اند، اگر بر اثر عوامل و انگیزه‌ها و هواهای نفسانی و یا هر انگیزه دیگر، از قرآن و عترت فاصله بگیرند، گمراه می‌شوند. لذا در حدیثی که شیعه و سنی آن را با تواتر (خبری قطعی و یقین‌آور) نقل کرده‌اند، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«ایها الناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما، و هما کتاب الله و اهل بیتی عترتی»(6) یعنی ای مردم من در میان شما، دو چیز به جا می‌گذارم که اگر از آن دو پیروی کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید و آن دو یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیت و عترت من است. طبق این حدیث نورانی، یکی از عوامل عمده که باعث می‌شود، انسان به دام گمراهی بیافتد و از راه هدایت فاصله بگیرد، این است که به قرآن و دستورات اهل بیت عمل نکند. اگر امت اسلامی، بعد از رحلت پیامبر دچار مشکلات اعتقادی شده و گره‌های متعدد و مختلف در میان‌شان پدید آمد و گمراهی‌هایی پیدا شد، همه به خاطر آن بود که مردم از قرآن فاصله گرفتند و به آیات ولایت عمل ننمودند و اهل بیت پیامبر (ص) را خانه‌نشین کردند و پیامد دردناک این خانه‌نشینی آن شد که به تدریج گمراهی و عقایدگمراه کننده، درمیان مردم ریشه پیدا کرد و زمینه عقاید نادرست را فراهم ساخت.
ج) یکی از عوامل گمراهی انسان، تندروی و کندروی بی جا و بیرون رفتن از حد اعتدال است. لذا در کلمات امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ آمده: «الیمین و الشمال مَضلةٌ و الطریق الوسطی هی الجاده»(7) یعنی گرایش‌های افراطی و تفریطی، سبب گمراهی انسان می‌شود و راه اعتدال، طریق مستقیم هدایت است.
د) عامل دیگر گمراهی، نظام و حاکم گمراه است. یعنی اگر حاکم و فرمانروای مردم، گمراه باشد، به تدریج عملکرد سوء او، سبب گمراهی همه مردم می‌شود. لذا در روایتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ رسیده که فرمود: «من بر امت خود از سه چیز می‌ترسم. یکی از آنها پیشوای گمراه است»(8)
ه) عامل دیگر که سبب گمراهی انسان می‌شود. دوستان و رفیق‌های گمراه و ناباب است. بخصوص در عصر حاضر، یکی از عوامل عمده گمراهی افراد، بخصوص نسل جوان، دوست‌های بد و گمراه هستند که نقش بسیار اساسی در گمراهی جوان‌ها دارند. حکیم خواجه نصیرالدین طوسی در آداب المتعلمین، با این شعر خطر دوست‌های ناباب را گوش زد کرده و گفته است:
تا توانی می‌گریز از یار بد
یار بد،‌بدتر بود از مار بد
مار بد تنها ترا بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند(9)
ز) عامل دیگر در گمراهی افراد، تهاجم فرهنگی و تبلیغات دشمنان اسلام است که با انواع کارهای فرهنگی و رسانه ای و هنری، سعی در گمراه کردن جوامع اسلامی دارند و از آن جا که بسیاری فیلم‌های بد آموز و گمراه کننده، در قالب‌ هنرنمای کاذب طرح و ارائه می‌شود، افراد کمتر و یا دیرتر متوجه جوانب منفی قضیه می‌شوند و در نتیجه گمراهی ناخواسته برای او پدید می‌آید.
ر) یکی از عوامل عمده که جزء علل شایع و فراگیر گمراهی و ضلالت در محورهای مختلف اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی می‌شود، بی‌تقوایی است. یعنی اگر انسان نور تقوا را از دست بدهد و یا از آن بی‌بهره باشد، همواره در گرداب گمراهی غوطه‌ور می شود و در هر تصمیمی و عملی بی‌راه می‌رود. چون انسان هر لحظه و در هر آن، بر سر دو راهی‌های زندگی، نیازمند تصمیم‌گیری تازه است و اگر نور تقوا او را همراهی نکند، بیراه می‌رود. به دلیل اهمیت عنصر تقواست که خدای سبحان فرمود: و ما کان الله لیضل قوماً بعد هداهم حتی یتبین لهم ما یتقون(10) خدا بر آن نیست که گروهی را پس از آن که هدایت‌شان نمود، بی‌راه بگذارد. مگر آن که راه تقوا را برای آنها بیان کرده باشد.
علامه طباطبایی ذیل این آیه می‌گوید: در این آیه، مؤمنین تهدید شده‌‌اند که اگر تقوا پیشه نکنند، ممکن است بعد از آن که هدایت یافته‌اند، دوباره گرفتار گمراهی و ضلالت شوند، چه این که اگر کسی نعمت هدایت را کفران کند، و براساس آن عمل ننماید، دچار گمراهی می‌شود. یعنی نعمت هدایت از آنها گرفته شده و در نتیجه گرفتار گمراهی می‌شود.(11)
ت) نکته دیگر که در همه علل و عوامل گمراهی نقش کلیدی دارد و در واقع منشأ اصلی گمراهی انسان می‌شود، جریان وسوسه‌های شیطان است. زیرا او خود سوگند یاد کرده که همواره در جهت گمراه نمودن انسان‌ها تلاش کند. قال فبما اغویتنی لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم،ثم لاتینّهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم(12) گفت: به سبب آن که مرا به بیراهه افکندی، ‌من هم برای فریفتن آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست، آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپ‌شان بر آنها می‌تازم.
شیطان برای گمراه کردن انسان، کمین‌گاه‌های حساسی را مورد استفاده قرار می‌دهد از: عُجب، و خودپسندی و به عبادت و عمل خیر خود بالیدن و فخرفروشی کردن، از جمله حساس‌ترین کمین‌گاه‌های شیطان است. حسادت،یأس و ناامیدی خشم و غضب بی‌جا، آزاد گذاشتن نفس سرکش و مانند آن از مواردی است که شیطان با استفاده از آنها، انسان را به گمراهی می‌کشد.

 


 

پاورقی:

1. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، نشر مؤسسه اعلمی للمطبوعات، 1403 ق، ج 1، ص 34.
2. همان، ج 12، ص 243، ص 53.
3. شمس: 6، 7، 8.
4. نهج‌البلاغه، دشتی، خطبه 1، بند 37.
5. تفسیر المیزان، پیشین، ج 12، ص 53.
6. فضایل الخمسه من الصحاح السته، نشر مؤسسه مجمع جهانی اهل بیت، 1422، ج 2، ص 55.
7. نهج‌البلاغه، دشتی، خطبه 16، بند 7.
8. تحفه العقول، با ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، نشر کتابخانه اسلامیه، ص 57.
9. جامع المقدمات، ‌ص 188، در حاشیه کتاب الهدایة فی النحو نشر کتاب فروشی اسلامی.
10. توبه: 115.
11. تفسیر المیزان، پیشین، ج 9، ص 398.
12. اعراف: 14 ـ 15.

 




موضوع مطلب : هدایت، ضلالت و گمراهی، عوامل ضلالت و گمراهی، بهشت بهشتیان.

          
شنبه 91 بهمن 28 :: 11:9 صبح

وقایع این روز :

-سفر امام عسکری علیه السلام به جرجان

در این روز امام حسن عسکرى (علیه السلام ) براى وفا به وعده اى که فرموده بودند و آشکار شدند معجزاتى از آن بزرگوار بى طى الارض از سامراء به جرجان تشریف فرما شدند1.

جعفر بن شریف مى گوید: سالى قصد حج کردم ، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکرى (علیه السلام ) در سامراء رفتم . اموالى از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت مى رساندم . خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسى بدهم ، ولى پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: ((به مبارک خادم بده )). عرض کردم : همین کار را کرده ام ))، و سپس بیرون آمدم و گفتم : ((شیعیان شما در جرجان به شما سلام مى رسانند)). امام (علیه السلام ) فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان بر نمى گردى ؟ عرض کردم : بر مى گردم .
فرمودند: 170روز دیگر اول روز جمعه سورم ربیع الثانى به جرجان وارد مى شوى . آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان مى آیم . برو به سلامت .
خداوند متعال تو را و آنچه باتوست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسرى بقراى پسرت متولد شده است . نام او را ((صلت )) بگذار، که خداوند به زودى او را به حد کمال مى رساند و او از اولیاء ما خواهد بود.
من گفتم یابن رسول الله ، ابراهیم بن اسماعیل جرجانى از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان مى کند، و در جرجان از اشخاصى است که متنعم به نعمت هاى الهى است . امام (علیه السلام ) فرمودند: ((خداوند به ابو اسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانى که به شیعیان ما مى کند جزاى خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسرى صحیح الاعضاء روزى فرماید که قائل به حق باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن على مى گوید: نام پسر خود را احمد بگذار)).
راوى مى گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم ، و در روزى که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم . هنگام که اصحاب ما براى تهنیت آمدند، به ایشان گفتم : امام (علیه السلام ) مرا وعد داده که در آخر امروز به اینجا تشریف مى آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکرى (علیه السلام ) در همان ساعتى که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم . آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم . من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم . اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید.
اول کسى که ابتدا به سؤ ال کرد نضر بن جابر بود. او گفت : یابن رسول الله ، پسر من از هر دو چشم نابیناست ، دعا فرمایید تا خداوند دیده هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند او را حاضر کن . او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد.
پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجتهاى آنان را بر آورده مى نمودند، تا اینکه حوائج همه را بر آوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همان روز به سامراء مراجعت نمودند.

 

 


1. بحار الانوار: ج50،ص263.

 




موضوع مطلب : سوم ربیع الثانی، سفر امام عسکری به جرجان، بهشت بهشتیان.

          
چهارشنبه 91 بهمن 25 :: 9:19 عصر
1   2   3   4   5   >   
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 48
  • بازدید دیروز: 53
  • کل بازدیدها: 1103473
امکانات جانبی