سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهشت بهشتیان
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

راه‌های عمده ای که سبب ضلالت و گمراهی انسان می شود کدام است؟

 

قبل از هر چیز باید مفهوم واژه: هدایت و گمراهی معلوم شود.
1. هدایت از نظر معنای لغوی، به معنای دلالت و راهنمایی کردن است. این راهنمایی، گاهی فقط در حد (ارائه طریق) و نشان دادن راه محدود است. گاهی فراتر از (ارائه طریق)، به مفهوم (ایصال الی المطلوب) و رساندن شخص به مقصد است. اما در مجموع آنچه از واژه هدایت فهمیده می‌شود، این است: هدایت، دلالت و رساندن به غایت، با ارائه طریق است. چون ارائه طریق، نحوی از ایصال به مطلوب و رساندن شخص به مقصد است.(1)
2. گمراهی، که در زبان عرب از آن به ضلالت، یاد می‌شود، وقتی در برابر هدایت قرار می گیرد، مفهوم روشن‌تری پیدا می‌کند. زیرا اغلب ضلالت و گمراهی، در جایی به کار برده می‌شود که شخصی به هدایت و راهنمایی افراد راهنما، گوش ندهد و یا بعد از پذیرش حق و راه مستقیم، دوباره از راه راست منحرف شود و راه گمراهی، یعنی راه غیر هدایت را در پیش گیرد و در مسیری برود که هرگز از آن طریق، به مقصد و هدف نمی‌رسد.(2) لازم به یادآوری است که هدایت و گمراهی، هر دو امر اختیاری است و هیچ کس در هدایت و گمراهی خود، مجبور نیست.
بعد از روشن شدن مفهوم هدایت و گمراهی باید گفت، گمراهی انسان در محورهای مختلف و با انگیزه‌ها و عوامل متعدد ممکن است پیش آید، به همین دلیل، هم از نظر محورها و هم از نظر عوامل و انگیزه، نیازمند بحث مبسوط و مفصل است که در این جا به برخی از آنها به طور خلاصه اشاره می‌شود:
الف) قبل از هر چیز باید اشاره شود که انسان فطرةً در مسیر هدایت قرار دارد. زیرا راه‌های هدایت و ضلالت در فطرت همه انسان‌ها نهفته و تعبیه شده و خداوند تمام امور را به نفس انسان الهام کرده است. لذا قرآن کریم فرمود: و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقوئها قد افلح من ذکیها و قد خاب من دسّها(3) «سوگند به نفس و آن کس که آن را آفرید، سپس پلیدکاری و پرهیزکاری‌اش را به آن الهام کرد که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد و آن کس که نفس خویش را با معصیت آلوده ساخت، نومید و محروم گشت. از این آیه به خوبی معلوم می‌شود که انسان دارای هدایت فطری است. پس اگر انبیاء الهی فرستاده شده و کتاب‌های آسمانی نازل گردیده، در واقع برای شکوفا کردن و به فعلیت رساندن همان بذر هدایت فطری انسان است. چه اینکه در نهج‌البلاغه نیز، درباره انگیزه بعثت انبیاء آمده: «و یُثروا لهم دفائن العقول»(4)یعنی یکی از انگیزه‌های بعثت انبیاء، ظاهر کردن و شکوفا کردن گنجینه‌ها و عقل‌های نهفته انسانهاست. بنابراین اگر کسی از این فطرت توحیدی و هدایت فطری خود، با سوء اختیارش بیرون برود و از هوی و هوس خویش پیروی کند، دچار گمراهی می‌شود. پس یکی از علل گمراهی انسان بیرون رفتن او از فطرت اصلی و الهی خود است.(5)
ب) چیز دیگری که سبب گمراهی انسان می‌شود، فاصله گرفتن از قرآن و عترت است. یعنی کسانی که در سایه قرآن و عترت هدایت شده‌اند، اگر بر اثر عوامل و انگیزه‌ها و هواهای نفسانی و یا هر انگیزه دیگر، از قرآن و عترت فاصله بگیرند، گمراه می‌شوند. لذا در حدیثی که شیعه و سنی آن را با تواتر (خبری قطعی و یقین‌آور) نقل کرده‌اند، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«ایها الناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما، و هما کتاب الله و اهل بیتی عترتی»(6) یعنی ای مردم من در میان شما، دو چیز به جا می‌گذارم که اگر از آن دو پیروی کنید، هرگز گمراه نمی‌شوید و آن دو یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیت و عترت من است. طبق این حدیث نورانی، یکی از عوامل عمده که باعث می‌شود، انسان به دام گمراهی بیافتد و از راه هدایت فاصله بگیرد، این است که به قرآن و دستورات اهل بیت عمل نکند. اگر امت اسلامی، بعد از رحلت پیامبر دچار مشکلات اعتقادی شده و گره‌های متعدد و مختلف در میان‌شان پدید آمد و گمراهی‌هایی پیدا شد، همه به خاطر آن بود که مردم از قرآن فاصله گرفتند و به آیات ولایت عمل ننمودند و اهل بیت پیامبر (ص) را خانه‌نشین کردند و پیامد دردناک این خانه‌نشینی آن شد که به تدریج گمراهی و عقایدگمراه کننده، درمیان مردم ریشه پیدا کرد و زمینه عقاید نادرست را فراهم ساخت.
ج) یکی از عوامل گمراهی انسان، تندروی و کندروی بی جا و بیرون رفتن از حد اعتدال است. لذا در کلمات امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ آمده: «الیمین و الشمال مَضلةٌ و الطریق الوسطی هی الجاده»(7) یعنی گرایش‌های افراطی و تفریطی، سبب گمراهی انسان می‌شود و راه اعتدال، طریق مستقیم هدایت است.
د) عامل دیگر گمراهی، نظام و حاکم گمراه است. یعنی اگر حاکم و فرمانروای مردم، گمراه باشد، به تدریج عملکرد سوء او، سبب گمراهی همه مردم می‌شود. لذا در روایتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ رسیده که فرمود: «من بر امت خود از سه چیز می‌ترسم. یکی از آنها پیشوای گمراه است»(8)
ه) عامل دیگر که سبب گمراهی انسان می‌شود. دوستان و رفیق‌های گمراه و ناباب است. بخصوص در عصر حاضر، یکی از عوامل عمده گمراهی افراد، بخصوص نسل جوان، دوست‌های بد و گمراه هستند که نقش بسیار اساسی در گمراهی جوان‌ها دارند. حکیم خواجه نصیرالدین طوسی در آداب المتعلمین، با این شعر خطر دوست‌های ناباب را گوش زد کرده و گفته است:
تا توانی می‌گریز از یار بد
یار بد،‌بدتر بود از مار بد
مار بد تنها ترا بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند(9)
ز) عامل دیگر در گمراهی افراد، تهاجم فرهنگی و تبلیغات دشمنان اسلام است که با انواع کارهای فرهنگی و رسانه ای و هنری، سعی در گمراه کردن جوامع اسلامی دارند و از آن جا که بسیاری فیلم‌های بد آموز و گمراه کننده، در قالب‌ هنرنمای کاذب طرح و ارائه می‌شود، افراد کمتر و یا دیرتر متوجه جوانب منفی قضیه می‌شوند و در نتیجه گمراهی ناخواسته برای او پدید می‌آید.
ر) یکی از عوامل عمده که جزء علل شایع و فراگیر گمراهی و ضلالت در محورهای مختلف اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی می‌شود، بی‌تقوایی است. یعنی اگر انسان نور تقوا را از دست بدهد و یا از آن بی‌بهره باشد، همواره در گرداب گمراهی غوطه‌ور می شود و در هر تصمیمی و عملی بی‌راه می‌رود. چون انسان هر لحظه و در هر آن، بر سر دو راهی‌های زندگی، نیازمند تصمیم‌گیری تازه است و اگر نور تقوا او را همراهی نکند، بیراه می‌رود. به دلیل اهمیت عنصر تقواست که خدای سبحان فرمود: و ما کان الله لیضل قوماً بعد هداهم حتی یتبین لهم ما یتقون(10) خدا بر آن نیست که گروهی را پس از آن که هدایت‌شان نمود، بی‌راه بگذارد. مگر آن که راه تقوا را برای آنها بیان کرده باشد.
علامه طباطبایی ذیل این آیه می‌گوید: در این آیه، مؤمنین تهدید شده‌‌اند که اگر تقوا پیشه نکنند، ممکن است بعد از آن که هدایت یافته‌اند، دوباره گرفتار گمراهی و ضلالت شوند، چه این که اگر کسی نعمت هدایت را کفران کند، و براساس آن عمل ننماید، دچار گمراهی می‌شود. یعنی نعمت هدایت از آنها گرفته شده و در نتیجه گرفتار گمراهی می‌شود.(11)
ت) نکته دیگر که در همه علل و عوامل گمراهی نقش کلیدی دارد و در واقع منشأ اصلی گمراهی انسان می‌شود، جریان وسوسه‌های شیطان است. زیرا او خود سوگند یاد کرده که همواره در جهت گمراه نمودن انسان‌ها تلاش کند. قال فبما اغویتنی لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم،ثم لاتینّهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم(12) گفت: به سبب آن که مرا به بیراهه افکندی، ‌من هم برای فریفتن آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست، آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپ‌شان بر آنها می‌تازم.
شیطان برای گمراه کردن انسان، کمین‌گاه‌های حساسی را مورد استفاده قرار می‌دهد از: عُجب، و خودپسندی و به عبادت و عمل خیر خود بالیدن و فخرفروشی کردن، از جمله حساس‌ترین کمین‌گاه‌های شیطان است. حسادت،یأس و ناامیدی خشم و غضب بی‌جا، آزاد گذاشتن نفس سرکش و مانند آن از مواردی است که شیطان با استفاده از آنها، انسان را به گمراهی می‌کشد.

 


 

پاورقی:

1. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، نشر مؤسسه اعلمی للمطبوعات، 1403 ق، ج 1، ص 34.
2. همان، ج 12، ص 243، ص 53.
3. شمس: 6، 7، 8.
4. نهج‌البلاغه، دشتی، خطبه 1، بند 37.
5. تفسیر المیزان، پیشین، ج 12، ص 53.
6. فضایل الخمسه من الصحاح السته، نشر مؤسسه مجمع جهانی اهل بیت، 1422، ج 2، ص 55.
7. نهج‌البلاغه، دشتی، خطبه 16، بند 7.
8. تحفه العقول، با ترجمه علی اکبر غفاری، تهران، نشر کتابخانه اسلامیه، ص 57.
9. جامع المقدمات، ‌ص 188، در حاشیه کتاب الهدایة فی النحو نشر کتاب فروشی اسلامی.
10. توبه: 115.
11. تفسیر المیزان، پیشین، ج 9، ص 398.
12. اعراف: 14 ـ 15.

 




موضوع مطلب : هدایت، ضلالت و گمراهی، عوامل ضلالت و گمراهی، بهشت بهشتیان.

          
شنبه 91 بهمن 28 :: 11:9 صبح

پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 28
  • بازدید دیروز: 53
  • کل بازدیدها: 1103453
امکانات جانبی