دنیای دیگریست اسیری و بردگی *** آن هم به دام زلف کریمان شدن فقط
لا یمکن الافرار ز تیر نگاه تو *** چاره رسیدن است و قربان شدن فقط
در خانه ی کریم کفایت نمی کند *** یک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط
این لطف فاطمه است و عشق است تا ابد *** سرمست از نوای حسن جان شدن فقط
فکری برای پر زدن بال من کنید *** من را اسیر زلف امام حسن کنید
آقا شنیده ام جگرت شعله ور شده *** بی کس شدی و ناله ی تو بی اثر شده
پیش حسین سرفه نکن آه کم بکش *** خون لخته های روی لبت بیشتر شده
یک چشم خواهرت به تو یک چشم بین تشت *** تشت مقابلت پر خون جگر شده
از ناله هات زینب تو هل کرده است *** گویا که باز واقعه ی پشت در شده
ای وای از مصیبت تابوت و دفن تو *** وای از هجوم تیر و تن و چشم تر شده
می گفت با حسین اباالفضل وقت دفن *** این تیرها برای تنش دردسر شده
موی سپید و کوچه و تابوت و زهر و تیر *** دوران غربت حسن اینگونه سر شده
یک کوچه بود موی حسن را سپید کرد *** یک اتفاق بود که او را شهید کرد
شعری از شاعر و مداح اهل بیت حاج مسعود اصلانی