زندگی اجتماعی پیامبر اکرم(ص):
حضرت رسول(ص) در طول حیات خود چه در دوران مکی و چه در دوران تشکیل حکومت در مدینه چنان ساده و بی پیرایه بود که اگر در میان جمعی مینشست و ناشناسی وارد میشد نمی توانست پیامبر را از وضعیت ظاهری او بشناسد.(1)چرا که آن حضرت در خوراک و پوشاک و سایر ابعاد زندگی خود همانند دیگر مسلمانان مومن رفتار می کرد.
پیامبر(ص) گرفتار تجمل و فریفتة دنیا نشد و هیچ وقت نسبت به کسی هنگام سخن گفتن ترش روئی نکرد، همانند پادشاهان حکومت نکرد و اجازه نمیداد کسی پیش پایش بایستد و نسبت به دیگران احترام میکرد.(2) آن حضرت فرمودند: دوست ندارم که امتیازی بین من و شما باشد. زیرا خداوند دوست ندارد که بندهاش را جدا و ممتاز از دیگران ببیند و لذا هنگامی که سواره بود، اجازه نمیداد کسی با او پیاده راه برود.
از خطا و بدرفتاری دیگران چشم پوشی میکرد لذا با آن همه آزار قریش، در وقت فتح مکه(سال8هـ) همة آنها را بخشید. پیامبر از کسانی همچون ابوسفیان و هند با آن همه آزار و اذیتی که کردند درگذشت و وحشی که عموی ایشان، حمزه را کشته بود مورد عفو و بخشش قرار داد و از گناه او درگذشت.(3)
پیامبر تنها به خاطر خدا و دین خدا غضب میکرد و نیز به خاطر دین هم خشنود میشد، انسانی بردبار و صبور بود روزی کودکی را نزد حضرت آوردند تا برایش دعا کند، اما نوزاد دامن حضرت را خیس(ادرار) کرد، حاضران ناراحت شدند و خواستند بچه را رد کنند ولی پیامبر فرمود: کاری به او نداشته باشید، سپس برای او دعا کرد و نامی را برایش انتخاب کرد که موجب خوشحالی خانوادة بچه شد و سپس پیامبر برخاست و لباسهای خویش را شست.(4)
نمونه دیگر از رفتار اجتماعی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ این بود که انسانی ساده زیست و بخشنده و نسبت به دیگران دل رحم و رئوف بود. روزی 12 درهم به علی(ع) دادند تا پیراهنی برایشان بخرد و زمانی که علی(ع)پیراهن را خرید، پیامبر(ص) نگاهی به آن کرد گویی گرانبها بود فرمود: این پیراهن را دوست ندارم پس علی(ع) نیز معامله را فسخ کرد و پول را به نزد پیامبر آورد و با همدیگر برای خرید پیراهن به بازار رفتند. در بین راه با کنیزی مواجه شدند که به سبب گم کردن چهار درهم مولایش گریان و مضطرب بود، رسول خدا چهار درهم از پول پیراهن را به او داد سپس با چهار درهم یک پیراهن خرید، هنگام بازگشت به منزل مرد فقیری را دید که برهنه است، پیامبر(ص) پیراهن خود را به او داد و سپس با چهار درهم باقی مانده پیراهن دیگری برای خویش خرید.(5)
پیامبر هرگاه به مجلسی وارد میشد ضمن احترام به همه افراد حاضر در مجلس در اولین جای خالی می نشست و مقید نبود که برفراز مجلس بنشیند، فضیلت و بزرگی را به ایمان و عمل میدانست و نظری به ثروت و جاه و مقام افراد نداشت، با بردگان مهربانی میکرد و در اصلاح کار آنها میکوشید.(6)
حضرت به پاکیزگی و نظافت خویش در اجتماع زیاد اهمیت میداد، هزینه فراوان برای خرید عطر و استفاده دائم از عطر به نحوی که پس از عبور از یک مسیر دیگر مسلمانان از بوی خوش بجا مانده متوجه عبور پیامبر(ص) می شدند در منابع گزارش شده است.(7)
سیره سیاسی حضرت(ص):
اما روش پیامبر گرامی و زندگی سیاسی ایشان از بررسی سیرة پیامبر کاملاً به دست میآید. وقتی حضرت وارد مدینه شدند و زمینه نظام سیاسی مستقلی فراهم کردند آنچه که برای پیامبر از همه مهمتر بود تشکیل حکومت واحد و امتی واحد بود که خود شخصاً به ادارة آن برخواستند و نظام توحیدی را در قالب یک حکومت دینی پیاده کردند و پیامبر برای نخستین بار حکومتی تشکیل دادند که دیگر به نظام قبیلگی که اهمیت زیادی به خون و نسبت می داد توجه نشود.
بررسی منابع تاریخی و تجزیه و تحلیل رویدادهایی که پس از ورود حضرت به مدینه رخ داد به وضوح نشان میدهد که پیامبر به محض ورود به مدینه تشکیل حکومت داد و مانند یک حاکم و شخصیت سیاسی تشکیلات دولتی را پیریزی کرد و برای حفظ موجودیت کشور اسلامی ارتشی تشکیل داد و فرمانهای جنگ و صلح را صادر کردند.(8)
پیامبر با بعضی گروهها عقد و پیمان بستند و برنامههای اقتصادی و اجتماعی تنظیم کردند و از طرفی والیانی به اطراف فرستادند و نیز سفرائی به خارج و نزد رؤسای قبال و زمامداران روانه کردند و سران قبایل و کشورها را به اسلام دعوت کردند.(9)
پیامبر مسجدی ساختند که امور قضائی و حل و فصل خصومات و ادارة کشور در آنجا انجام میگرفت و خود شخصاً به قضاوت مینشستند و یا قاضی نصب میکردند. این بررسیها میرساند: پیامبر نخستین مؤسس و پایهگذار حکومت اسلامی است و با دست خود ایشان پایههای نظام سیاسی و فکری دولت اسلامی را گذاشتند و در دورههای بعد از رحلت ایشان شرایط یک دولت وسیع با قوای لازم مخصوص آن زمانها، فراهم گردید.
پیامبر اکرم در ادارة امور اساساً مشورت میکردند و در موارد بسیاری پیروی از اکثریت میکردند و پیامبر برای اینکه روابط اجتماعی مسلمانان به نحوی روشن باشد مسئولیت هر یک از گروهها و فرقههای گوناگون را معین میکردند. و پیامبر اکرم برای تحکیم دولت اسلامی و سیاست داخلی خویش مدینه را پایگاه اجتماعی، نظامی و سیاسی خویش قرار دادند و از آنجا قدرت معنوی و سیاسی خویش را به تمامی جزیرة العرب گسترش میدادند. پیامبر موانع را از میان برداشتند و با گسترش آموزش و اعزام مبلغ پیام و رسالت خود را به گوش همگان رساندند.
پاورقی:
1. مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت، ج16، ص226.
2. بحارالانوار، همان، ص228.
3. ابن اثیر، الکامل، ترجمه عباس خلیلی، نشر مؤسسه مطبوعاتی، ج1، ص386.
4. طباطبائی، تفسیر المیزان، چاپ بیروت، ج6، ص333، زندگی پیامبر اکرم، قم، موسسه در راه حق، چاپ پنجم، 1361، ص132.
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، چاپ بیروت، 1403، ج16، ص214، خصال صدوق، ج2، ص86.
6. تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ج1، ص495.
7. بحارالانوار، همان، ص237.
8. تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، ج1، ص403.
9. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، ج3، ص1141.
موضوع مطلب : سیاسی، اجتماعی، پیامبر اکرم، زندگی پیامبر، بهشت بهشتیان