جریان قلم ودوات که در روزهای پایانی زندگی پیامبر(ص) رخ داد:
محمد بن سعد (م 230) در حدیثی به نقل از سعید بن جبیر که به ابن عباس می رسد نقل می کند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روز پنج شنبه سخت دردمند شد. سعید بن جبیر می گوید: ابن عباس به گریه افتاد و گفت: روز پنج شنبه و چه پنج شنبه ای! درد پیامبر و بیماریش سخت شد حضرت فرمود دوات و قلم و کاغذی بیاورید تا برای شما مطلبی نوشته شود که پس از آن گمراه نشوید. گوید یکی از کسانی که در آنجا بود، گفت: پیامبر هذیان می گوید ( سروصدا و اختلاف در آوردن یا نیاوردن کاغذ و قلم زیاد شد) سپس کسی گفت یا رسول الله آنچه میخواستید بیاورم؟ وپیامبر(ص) دیگر کاغذ و قلم نخواست.»(1) همین نویسنده در حدیثی دیگر آورده که پیامبر فرمود: بیایید نامه ای برای شما بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید. عمر گفت: درد و بیماری بر پیامبر غلبه یافته، قرآن پیش شماست و همین قرآن که کتاب خداست ما را بس است کسانی که در خانه بودند در این مورد اختلاف کردند...»(2) طبری (م 310هـ) نیز همین احادیث را با تفاوت های جزئی به نقل از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کرده است.(3)
همین حدیث را بسیاری از بزرگان و علما در کتاب های خویش با اختلافات جزئی در مطالب ذکر کرده اند.
پاورقی:
1. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج2، ص230.
2. همان، ص232.
3. محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، بیروت، موسسه الاعلمی، ج2، ص437.
موضوع مطلب : پیامبر، قلم و دوات، زندگی پیامبر، طلب قلم و دوات توسط پیامبر، بهشت بهشتیان