آیا حدّ ومرزی برای توریه وجود دارد؟
پاسخ:
برای اینکه به پاسخ پرسش خود برسیم، ناگزیریم چند مطلب را تقدیم داریم:
1. معنای توریه: توریه در اصطلاح عام، عبارت است از اراده کردن خلاف ظاهر کلام . مثلاً کسی در یک شرایط حسّاس مثل میدان جنگ، در حالی که لشکر به شدّت سرگرم نبردند، فریاد بزند که پیشوای شما از دنیا رفت. با اینکه در آن شرایط جنگی، کلمة پیشوا، به معنای فرمانده جنگ و سپاه است. ولی گوینده، از آن کلمه، یکی از ائمة پیشین را قصد کند. این را از آن جهت توریه میگویند که گویندة آن کلام، برای هراس و تفرقه در سپاه طرف، بخواهد چنین جملهای بگوید.(1)
2. مفهوم فقهی توریه: توریه در اصطلاح فقه، عبارت از این است که گوینده، معنایی مطابق با واقع را از لفظ اراده کند و در عین حال، هدف او این است که مخاطب معنایی را که مقصود اوست و لفظ هم در آن ظهور دارد نفهمد، بلکه خلاف آن را از لفظ بفهمد. مثلاً گاهی میشود که انسان دربارة شخصی سخن میگوید، ولی بعداً مورد مؤاخذه قرار میگیرد، او در دفاع از خود در مقام انکار میگوید: «عَلِمَ الله ما قلته» کلمة (ما) در اینجا مشترک بین دو معنا است: نافیه و موصوله (به معنای چیزی) اگر کلمة ما را در معنای نفی به کار گیریم، معنای جمله چنین است. (خدا میداند که چنین سخنی نگفتهام) و این خلاف واقع است و اگر در معنای موصوله (چیز) به کار گیریم معنای جملة یاد شده چنین خواهد بود، (خدا به آنچه که گفتهام عالم است) و این مطابق با واقع است، بنابراین کلام، استعداد دو گونه معنی را دارد: که یکی مخالف واقع است و دیگری موافق با واقع و گوینده عملاً جواب را دو پهلو ادا میکند، تا مخاطب از آن معنا، نفی را استفاده کند، در صورتی که مقصود گوینده، معنای موصول آن است.(2)
3. بحث فقها، نخست دربارة ماهیت توریه است. چه اینکه حکم توریه، مبتنی به چگونگی ماهیت آن است، به این صورت: آیا توریه از انواع کذب و دروغ است و در نتیجه مشمول ادلّه حرمت کذب و دروغ بوده و حرام میباشد؟ یا اصولاً ماهیت توریه با ماهیت کذب متفاوت است و در نتیجه مشمول حرمت کذب نمیباشد؟ برخی از فقها توریه را از مقوله کذب نمیدانند.(3) لذا چیزی که از مقوله کذب نباشد و عناوین دیگر حرمت نیز به آن صدق نکند، دلیل ندارد که منعی در آن باشد و به همین جهت بعضی از بزرگان، با اشاره به دیدگاه علمای شیعه در برخی موارد، توریه کردن را واجب میدانند، یعنی انسان به گونهای سخن بگوید که دچار کذب و دروغ نشود.(4)
بنابراین اگر در توریه مفسدهای وجود نداشته باشد و از آن، ضرری به کسی یا به خود انسان نرسد، دلیل خاصی به محدود بودن استفاده از آن وجود ندارد. ولی اگر مفسدة خاصی را به همراه داشته باشد، به طور یقین استفاده از آن محدودیت خاصی پیدا خواهد کرد. یکی از بزرگان در تحلیل مبسوطی میگوید: باید توجه داشت حتی در مواردی که توریه مصداق کذب و دروغ نیست، گاهی مفاسد آن را در بردارد و سبب اغراء به جهل و افکندن مردم در خطا میشود و از این نظر گاه ممکن است به مرحلة حرام برسد، امّا هر گاه نه چنین مفسدهای دارد و نه مصداق کذب و دروغ است، دلیلی بر حرمت آن نداریم. بنابراین تنها دروغ نبودن برای توریه کردن کافی نیست. بلکه باید مفاسد دیگر نیز در آن نباشد و البته در مواردی که ضرورتی ایجاب کند که انسان دروغی بگوید، مسلّماً مادام که توریه ممکن است. باید توریه کرد تا سخن از مصداق دروغ نباشد.(5)
پاورقی:
1. دائرة المعارف تشیّع، تهران، نشر شهید محبّی، 1375 ش، ج5، ص 142.
2. انصاری، مرتضی، المکاسب، قم، نشر مجمع الفکر الاسلامی، 1378 ش، ج2، ص 17.
3. همان، ص 18.
4. همان.
5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1372 ش، ج19، ص 96.
موضوع مطلب : توریه ، دروغ ، حدومرز ، معنای توریه ، مفهوم فقهی ، بهشت بهشتیان