وقایع این روز:
1. ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام )1
اولین امام مؤ منین و خلیفه الله بلافصل بعد از رسول الله خاتم النبیین (صلى الله علیه و آله )، برادر، پسر عمو، وزیر و داماد او سید الوصیین امیر المؤ منین على بن ابى طالب (علیه السلام ) در روز جمعه 13 رجب در بیت الله الحرام ، داخل کعبه معظمه به دنیا آمد، که قبل از او و بعد از او مولودى در آنجا بدنیا نیامده و نخواهد آمد2.
اسم شریفش على (علیه السلام ) است . صاحب کتاب الانوار مى گوید: على بن ابى طالب (علیه السلام ) در کتاب خدا 300 اسم دارد3. مشهور ترین القاب آن حضرت امیر المؤ منین است و ابن شهر آشوب بیش از 850 لقب براى آن حضرت ذکر نموده است4 .
القاب امیر المؤ منین (علیه السلام )
مشهور ترین کنیه هاى آن حضرت ابوالحسن (علیه السلام ) است . اضافه بر اسامى و القابى که آن حضرت در کتابهاى مختلف آسمانى به زبانهاى مختلف دارند... چه اینکه آن حضرت نزد اهل آشمان معروف به شمساطیل است . در زمین جمحائیل ، در لوح قنسوم ، در قلم منصوم ، در عرش معین ، نزد رضوان امین است ، زند حور العین اصب است ، در صحف ابراهیم (علیه السلام ) حزبیل است ، در عبرانیه بلقیاطیس ، در سریانیه شروحیل ، در تورات ایلیا، در زبور اریا، در انجیل بریا، در صحف حجر عین ، در قرآن على است5 .
والدین امیر المؤ منین (علیه السلام )
پدر والا مقام آن حضرت ، سید بطحاء حضرت ابوطالب (علیه السلام )6، و مادر آن حضرت فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف ، بانوى حرم حضرت ابوطالب (علیه السلام ) است که انوار امامت و ولایت اولا از آن خزانه عصمت و گنجینه حیاء و عفت به ظهور آمده و اولین هاشمیه اى است که چنین اختر فروزنده اى آورد.
آن حضرت نه تنها مادر امیر المؤ منین (علیه السلام ) بود، بلکه بعد از وفات عبد المطلب (علیه السلام ) - که شش یا هشت سال از سن مبارک پیامبر (صلى الله علیه و آله ) گذشته بود و آن حضرت به ابوطالب (علیه السلام ) سپرده شده بود - فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) در حق پیامبر (صلى الله علیه و آله ) مادرى مى کرد و همیشه او را بر فرزندان خود مقدم مى داشت و همه روزه از آن حضرت علامات نبوت را مشاهده مى نمود و و پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله ) آن حضرت را مادر خطاب مى کرد7.
همچنین بعد از رحلت حضرت خدیجه کبرى (علیها السلام )، پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فاطمه الزهرا (علیها السلام ) را به فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) سپردند. ایشان براى آن حضرت مادرى مى کرد و در دامان عزت خود آن مستوره دو جهان را با جان و دل سرپرستى مى کرد تا زمانى که از دنیا رفت8 .
آن حضرت در سال چهارم هجرى در مدینه طیبه از دنیا رفت ، و در بقیع مدفون شد. هنگامى که امیر المؤ منین (علیه السلام ) خبر فوت والده اش را به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) دادند آن حضرت فرمودند: ((او مادر من بود)). بعد عمامه و لباسش را داد که فاطمه (علیها السلام ) را به آنها کفن کنند و خود حضرت بر جنازه نماز خواند و چهل تکبیر گفتم )). بعد در قبر خوابید و هنگام دفن او را تلقین فرمود و درباره او دعا کرد9.
نور امیر المؤ منین (علیه السلام ) در اصلاب پدران
حدیث ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام ) هم دلالتى بر صلابت ایمان فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) مادر آن حضرت دارد10. نورى که از عرض پروردگار آمده بود، در انبیاء و اوصیاء یکى بعد از دیگرى منتقل شده تا به عبد المطلب (علیه السلام ) رسید و بعد آن نور دو قسم شد. نورى در پیشانى مبارک عبد الله (علیه السلام ) پدر بزرگوار پیامبر (صلى الله علیه و آله ) که آن نور بعدا به پیشانى آمنه (علیها السلام ) و سپس در صورت مبارک خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله ) منتقل شد. نصف دیگر نور در پیشانى مبارک ابوطالب (علیه السلام ) قرار گرفت .
خداوند به ابوطالب (علیه السلام ) چند فرزند عطا فرمود: عقیل ، طالب ، جعفر، فاخته یا ام هانى ، جمانه و على امیر المؤ منین (علیه السلام ). هنگامى که خداوند على (علیه السلام ) را به ابوطالب و فاطمه بنت اسد (علیهم السلام ) داد، آن نور در صورت فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) درخشندگى مى کرد.
محل ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام )
مکان ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام ) اشرف بقاع یعنى حرم است . اشرف اماکن حرم مسجد است ، و اشرف بقاع مسجد کعبه است . مولودى جز آن حضرت در آن مکان بدنیا نیامده است ، آن هم در سید ایام روز جمعه ، در ماه حرام و در بیت الحرام11 !!
امیر المؤ منین (علیه السلام ) سه روز چشم مبار را باز نکرد، او را خدمت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) آوردند. آنجا بود که چشم باز کرد. آن حضرت فرمود: ((او مرا مخصوص به نظر خود قرار داد و من او را مخصوص به علم خویش قرار دادم12 )). سپس آن حضرت را در آغوش کشید به منزل ابوطالب (علیه السلام ) آورد13.
پیشگویى از ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام )14
جابر بن عبد الله انصارى مى گوید: راهبى بود به نام ((مثرم بن رعیب )) که 190 سال عبادت کرد بود، ولى حاجتى از خدانخواسته بود. روز از خداوند خواست یکى از اولیائش را به او بنمایاند. خداوند متعال جناب ابوطالب (علیه السلام ) را نزد او فرستاد و بعد از آن که راهب دانست این آقا چه کسى است ، به آن حضرت بشارت داد که اى ابوطالب ، خداوند به تو پسرى عنایت مى فرماید که او ولى خداست و اسم شریف او على است . هنگامى که او را درک کردى سلام مرا به او برسان و به او بگو که مثرم راهب ، اقرار مى کند به وحدانیت خدا و به ولایت تو یا امیر المؤ منین (علیه السلام ) شهادت مى دهد.
هنگام رفتن جناب ابوطالب (علیه السلام ) خرما و انگور و انار بهشتى میل فرمودند و به منزل آمدند. فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) بانوى حرم جناب ابوطالب (علیه السلام ) هم خرمایى که پیامبر (صلى الله علیه و آله ) به آن حضرت داده بودند میل فرمود. پیامبر (صلى الله علیه و آله ) فرموده بودند: این خرما را کسى مى خورد که مقر به توحید و نبوت من باشد.
بعد از آنکه پدر و مادر آن حضرت ، میوه هاى بهشتى را میل فرمودند وجود حضرت مولى الموحدین على بن ابى طالب (علیه السلام ) به وجود آمد. هنگامى که فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) حامل آن وجود شریف شد، به زیبایى و نورانیتش افزوده شد.
انعقاد نطفه امیر المؤ منین (علیه السلام )15
هنگامى که وجود شریف آن حضرت در بطن فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) قرار گرفت در مک زلزله شد، و قریش بتها را به کوه ابوقبیس آوردند، ولى زلزله بیشتر شد و بتهابه رو افتادند. آنان به ابوطالب (علیه السلام ) پناه بردند، و آن حضرت بالاى کوه آمد و فرمود: ((مردم در این شب اتفاق مهمى افتاده است . خداوند خلقى را آفریده که اگر از او اطاعت نکنید اقرار به ولایت او ننمایید و شهادت به امامت او ندهید این زلزله ساکن نمى شود. پس به اطاعت و ولایت و امامت او اقرار کنید)). سپس در حالى که اشک مى ریخت دستان مبارک را بلند نمود و فرمود: ((پروردگار من و آقاى من ، تو را مى خوانم به محمدیت پسندیده و علویت بلند مرتبه و به فاطمیت درخشنده و نورانى که بر سرزمین تهامه به رحمت و مهربانى خویش لطف بفرمایى )). دیگران آمین گفتند. دعا که تمام شد زلزله پایان یافت . عربها در زمان جاهلیت تاگرفتار مى شدند این دعا را مى خواندند و گرفتارى برطرف مى شد.
جعفر بن ابى طالب (علیهم السلام ) صداى آن حضرت را از شکم مادر شنید و بیهوش شد. همچنین فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) به قصد طواف گرد خانه خدا مى رفت ، ولى ناگهان آن حضرت از داخل شکم دو پاى خود را به شدت فشار مى داد و نمى گذاشت مادرش به محلى که بتها نصب شده اند نزدیک شود، و حال آنکه مادرش براى عبادت خانه خدا را طواف مى کرد. زمانى دیگر، بتها در مقابل آن فرزند بدنیا نیامده به صورت به زمین مى افتادند. شیر درنده طائف در برابر ابوطالب (علیه السلام ) تعظیم کرد. هنگامى که آن حضرت على را جویا شد شیر گفت : شما پدر اسد الله و کمک محمد پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله ) و مربى شیر خدا هستى .
مادر امیر المؤ منین (علیه السلام ) در کعبه
شب جمعه سیزدهم رجب بانوى بزرگوار ابوطالب (علیه السلام ) احساس درد کرد، ولى با قرائت نامى مخصوص آرامش پیدا کرد. هنگامى که جناب ابوطالب (علیه السلام ) خواست زنانى از قریش را براى کمک فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) بیاورد، از گوشه خانه ندایى رسید: ((اى ابوطالب ، صبر کن چرا که دست نجس نباید ولى خدا را لمس کند)).
صبح هنگام فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) ندایى شنید: ((اى فاطمه به خانه ما بیا)). ابوطالب (علیه السلام ) و پیامبر (صلى الله علیه و آله ) آن حضرت را به مسجد الحرام آوردند. عباس بن عبد المطلب که به همراه جماعى در مسجد نشسته بودند، دیدند که فاطمه (علیها السلام ) وارد مسجد الحرام شد و در مقابل کعبه ایستاد و نگاهى به سوى آسمان نمود و چنین فرمود: ((پروردگارا، من به تو و به پیامبران و کتابهایى که از جانب تو آمده اند ایمان دارم . من کلام جدم ابراهیم خلیل را تصدیق مى کنم و او بوده که این خانه را بنا کرد، و به حق فرزندى که در شکم من است و با من سخن مى گوید و با گفتارش با من انس مى گیرد، و من یقین دارم که یکى از آیات و نشانه هاى توست ، که این ولادت را بر من آسان فرمایى16 )).
ناگهان حاضرین در مسجد الحرام دیدند که دیوار پشت آن سمتى که در کعبه است شکافته شد و فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) داخل شد. هر چه کردند قفل در کعبه را باز کنند ممکن نشد، و دانستند که حکمت خداوند در کار است17 .
فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) مى فرماید: هنگامى که داخل کعبه شدم دیدم حوا، ساره ، آسیه مادر موسى بن عمران و مریم مادر عیسى آمدند. آنان به من سلام کردند: السلام علیک یا ولیه الله و در مقابلم نشستند.
آنچه در ولادت خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله ) انجام دادند در ولادت على بن ابى طالب (علیه السلام ) نیز انجام دادند، چه اینکه فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) در هنگام ولادت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) حضور داشت و به ابوطالب (علیه السلام ) ماجرا را خبر داد. حضرت ابو طالب (علیه السلام ) قبلا به او فرموده بود: ((30 سال صبر کن تا خدا مولودى به تو عنایت کند مثل خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله ) مگر در نبوت که وصى و وزیر او خواهد شد18)).
روز ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام )
روز جمعه على بن ابى طالب (علیهم السلام ) مانند خورشید بر روى سنگ سرخ در گوشه راست کعبه طلوع فرمود. همین که قدم بر زمین کعبه نهاد، به سجده افتاد و دستها را سوى آسمان بلند نمود و فرمود: اشهد ان لا اله الا الله ، و اءن محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى محمد رسول الله ، بمحمد یختم الله النبوه و بى یختم الوصیه و انا امیر المؤ منین : ((شهادت مى دهم که خدایى جز الله نیست و محمد (صلى الله علیه و آله ) پیامبر خداوند است و على وصى محمد رسول الله (صلى الله علیه و آله ) است . به محمد نبوت ختم مى شود و به من وصایت کامل و تمام مى شود و منم امیر المؤ منین19 )). سپس فرمود: جاء الحق و زهق الباطل : ((حق آمد و باطل رفت )).
در این هنگام که وجود سرپا جودش پاى بر این عرصه خاکى نهاده بود، بتهایى که در کعبه بود به صورت به زمین افتادند و آسمانها نورانى شد. شیطان فریاد برآورد:
((واى بر بتها و بت پرستان از این فرزند))!
سخنان امیر المؤ منین (علیه السلام ) پس از ولادت
آنگاه سلام بر زنان بهشتى نمود و حال آنان را پرسید. بانوان بهشتى او را در آغوش گرفتند و حضرت با آنان تکلم فرمودند. هنگامى که حضرت حوا (علیها السلام ) او را در آغوش گرفت ، آن حضرت فرمود: ((سلام بر تواى مادر، حوا))! حوا (علیها السلام ) پاسخ داد: سلام بر تو پسرم ! على بن ابى اطالب (علیه السلام ) از حال حضرت آدم پرسید. حوا (علیها السلام ) پاسخ داد: غرق در نعمتهاى خداوند است و در جوار پروردگار متنعم است . در این هنگام که آن حضرت داخل کعبه بود ابوطالب (علیه السلام ) در کوچه و بازار صدا مى زد: بشارت باد شما را که ولى خدا ظاهر شده است ، همان کسى که وصایت به او تمام و کمال مى شود20.
بعد از رفتن زنان بهشتى ، پیامبران الهى حضرت آدم ، حضرت نوح ، حضرت ابراهیم ، حضرت موسى ، حضرت عیسى (علیهم السلام ) آمدند. امیر المؤ منین (علیه السلام ) با دیدن آنان حرکتى نمود و تبسم فرمود و آن بزرگواران بر حضرتش سلام کردند: ((سلام بر تواى ولى خدا و خلیفه پیامبر خدا)).
حضرت در جواب فرمود: ((علیکم السلام و رحمه الله و برکاته )). و جداگانه بر هر یک سلام نمودند. آن بزرگواران یکى بعد از دیگرى او را در آغوش گرفتند و بوسیدند و زبان به مدح او گشودند و رفتند. سپس ملائکه آمدند و او را به آسمانها بردند، و باز آوردند و بردند و هر بار کلماتى مخصوص در فضایل و مناقب حضرت مى فرمودند21.
فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) مى فرماید: با دوم در حالتى آن حضرت را آوردند که او را در حریر سفید بهشتى پیچیده بودند و به من گفتند: ((او را از چشم بینندگان حفظ کن که ولى رب العالمین است . بدانکه وارد بهشت نمى شود مگر کسى که ولایت او را بپذیرد و امامت و ولایت او را تصدیق کند. خوشا به حال آن که تابع اوست و واى بر کسى که از او رویگردان شود. مثل او چون کشتى نوح است . هر که به آن پیوست نجات مى یابد و هر که از آن باز ماند غرق مى شود و سقوط مى کند)). سپس در گوش او مطلبى گفتند که من نفهمیدم . بعد او را بوسیدند و برخاستند و بیرون رفتند و من ندانستم از کجا خارج شدند22.
سه روز در کعبه
فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) بعد از سه روز که مهمان الهى بود فرزند مبارک و محترم خود را در آغوش گرفته آماده خروج از کعبه شد که هاتفى غیبى چنین ندا داد: ((اى فاطمه ، نام این مولود را على بگذار، چرا که من خداى على اعلى هستم . من نام او را از نام خود گرفته ام ، و او را ادب آموخته ام و امر خود را به او سپرده ام ، و او را بر غوامض علم خود آگاهى داده ام ، او در خانه من بدنیا آمده است . او اول کسى است که بر فراز خانه من اذن مى گوید، و بتها را مى شکند، و آنها را زا بالاى کعبه به صورت مى اندازد. خوشا بحال کسى که او را دوست مى دارد و از او اطاعت مى کند و او را یارى مى نماید. واى بر کسى که بغض او را دارد و از او سرپیچى مى کند و او را خوار مى نماید و حق او را انکار مى نماید))23.
در این سه روز در هر محفلى سخن از ولادت این مولود مبارک و استثنایى بود، بخصوص باز نشدن قفل در کعبه ، شکافته شدن دیوار کعبه در روز و دیدن آن توسط کفار، این مطلب را به صورت یک مسئله عمومى در آورده بود.
طلوع نور على (علیه السلام ) در آغوش پیامبر (صلى الله علیه و آله )
صبح روز چهارم در مقابل دیدگان به انتظار نشسته ، ناگهان دیوار کعبه از مکان قبلى شکاف برداشت به حدى که فاطمه بنت اسد (علیه السلام ) با فرزند عزیزش از آنجا خارج شدند. مردم همه نگاه مى کردند و قبل از سؤ ال کسى ، فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) از بعضى وقایع داخل خانه خبر داد و از عظمت آن مولود و غذاهاى بهشتى و اینکه نام این حضرت به نداى آسمانى على (علیه السلام ) است .
ابو طالب (علیه السلام ) و پیامبر (صلى الله علیه و آله ) پیش آمدند، و فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) با مولود پیش آمد. حضرت مولى الموالى على (علیه السلام ) فرمودند: السلام علیک یا ابه و رحمه الله و برکاته . ابوطالب (علیه السلام ) فرمود: و علیک السلام یا بنى و رحمه الله و برکاته ، و آن حضرت را در آغوش گرفت24 . امیر المؤ منین (علیه السلام ) چشمان مبارک به صورت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) باز کرد و تبسم فرمود و خود را حرکتى داد و فرمود: السلام علیک و رحمه الله و برکاته ، مرا در آغوش بگیر.
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) پاسخ سلامش را داد و آن حضرت را در آغوش گرفت ، و بوسید و دست در دست او گذاشت . آنگاه امیر المؤ منین (علیه السلام ) دست راست بر گوش نهاد و اذان و اقامه فرمود و به یگانگى خداوند عزوجل و نبوت پیامبر (صلى الله علیه و آله ) شهادت داد25. سپس از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) براى قرائت کتب آسمانى اجازه خواست . بعد از آنکه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) اجازه فرمود، سینه را صاف کرد و آنچه در صحف حضرت آدم و نوح و ابراهیم و موسى و عیسى (علیهم السلام ) بود قرائت فرمود. سپس شروع به قرائت قرآن نمود که هنوز نازل نشده بود. آن حضرت سوره مبارکه مؤ منون را آغاز کرد: قد افلح المؤ منون .... سپس در حالتى که آن حضرت در آغوش رسول الله (صلى الله علیه و آله ) بود به خانه ابوطالب (علیه السلام ) بازگشتند26.
فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) مى فرماید: هنگامى که از کعبه خارج شدم و فرزند را نزد پیامبر (صلى الله علیه و آله ) گذاشتم ، آن حضرت با زبان مبارک دهان على (علیه السلام ) را باز کرد و او را با آب دهان مبارک تحنیک کرد و اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ آن حضرت گفت و فرمود: ((این مولودى است که بر فطرت بدنیا آمده است 27)).
در روز سوم ولادت حضرت یا روز سوم خروج از کعبه و در بعضى اقوال دهم ذى الحجه ، حضرت ابوطالب و قبلا هفت بار کعبه را طواف کنید و بعد بر فرزندم على (علیه السلام ) سلام کنید28)).
کودکى على (علیه السلام ) با پیامبر (صلى الله علیه و آله )
امیر المؤ منین (علیه السلام ) درباره دوران کودکى خود و همراه بودن با پیامبر (صلى الله علیه و آله ) چنین مى فرمایند: به هنگام کودکى ، پیامبر (صلى الله علیه و آله ) مرا به دامان مى گرفت ، و به سینه مى چسباند. غذا را مى جوید و به دهانم مى گذارد. از بوى خوش خویش به مشام جانم مى بویانید. او در گفتارم دروغ و در کردارم اشتباه و نادانى نیافت . خداوند پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را از هنگام شیر خوارگى با بزرگترین فرشتگان همراه کرد، تا شبانه روز او را در راه بزرگواریها و نیکیهاى جهان رهنمون باشد. من نیز از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) پیروى مى کردم تا چنانکه کودک شیر خوارى از مادر فرمان مى برد و از کردارهاى او پیروى مى کند. هر سال به کوه حرا مى رفت ، و در این هنگام هیچ کس جز من او را نمى دید29.
1. ارشاد مفید: ج 1 ص 5. اعلام الورى : ج 1 ص 306. تهذیب شیخ طوسى : ج 6 ص 19. مصباح کفعمى : ج 2 ص 599. بحار الانوار: ج 97 ص 383. مستدرک حاکم : ج 3 ص 180. مناقب خوارزمى : ص 12 - 13. اسد الغابه : ج 5 ص 517. مصباح المتهجد: ص 741 - 754. کشف الغمه : ج 1 ص 59. مناقب ابن شهر آشوب : ج 3 ص 353. زاد المعاد: ص 21.
2. حاکم در مستدرک مى گوید: اخبار متواتر است در اینکه فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) حضرت امیر المؤ منین على بن ابى طالب (علیه السلام ) را در داخل کعبه به دنیا آورده است : ج 3 ص 483. احمد بن عبد الرحیم دهلوى مشهور به شاه ولى (پدر عبد العزیز دهلوى که کتاب التحفه الاینى عشریه را نوشته است ) در کتاب ((ازاله الخفاء)) مى گوید: اخبار متواتر است در اینکه فاطمه بنت اسد (علیها السلام ) امیر المؤ منین (علیه السلام ) را در داخل کعبه در روز جمعه 13 رجب 30 سال بعد از عام الفیل به دنیا آورده است ، وکسى قبل از آن حضرت و بعد از آن حضرت در آن مکان به دنیا نیامده است . الغدیر: ج 6 ص 22. زاد المعاد: ص 21. کلمات بزرگان شیعه در این باب زیادتر از آن است که در این مختصر ذکر شود. به جلد 6 الغدیر تحت عنوان ((ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام ) فى الکعبه )) مراجعه شود. مدارکى از کتب اهل خلاف که دلالت دارد ولادت امیر المؤ منین (علیه السلام ) در داخل کعبه بوده است : کتاب الحسین (علیه السلام ): ج 1 ص 16. مروج الذهب : ج 2 ص 2. تذکریه خواص الامه : ص 7. الفصول المهمه : ص 14. السیره النبویه : ج 1 ص 150. مطالب السؤ ل : ص 11. محاضره الاءوائل : ص 120. نزهه المجالس : ج 2 ص 204. نور الابصار: ص 76. کفایه الطالب : ص 37.
3. مناقب ابن شهر آشوب : ج 3 ص 319.
4. مناقب ابن شهر آشوب : ج 3 ص 321.
5. مناقب ابن شهر آشوب : ج 3 ص 319.
6. مختصرى از احوال حضرت ابوطالب (علیه السلام ) در 26 رجب ذکر مى شود.
7. منتخب التواریخ : ص 113.
8. تلخیص از ریاحین الشریعه : ج 3 ص 3، 4، 5، 6.
9. منتخب التواریخ : ص 113. اعلام الورى : ج 1 ص 306.
10. ریاحین الشریعه : ج 3 ص 6 - 7.
11. مناقب ابن شهر آشوب : ج 2 ص 200.
12. مناقب ابن شهر آشوب : ج 2 ص 204 - 205.
13. کشف الغمه : ج 1 ص 59.
14. مناقب : ج 2 ص 192 - 193، 197. روضه الواعظین : ج 1 ص 78.
15. مناقب ابن شهر آشوب : ج 2 ص 196 - 197. روضه الواعظین : ج 1 ص 79. بحار الانوار: ج 35 ص 11.
16. مناقب ابن شهر آشوب : ج 2 ص 198 - 199. امالى شیخ طوسى : ص 706. بحار الانوار: ج 35 ص 8 - 36. آفتاب کعبه : ص 45.
17. اعلام الورى : ج 1 ص 306. ارشاد: ج 1 ص 5.
18. بحار الانوار: ج 35 ص 6. روضه الواعظین : ج 1 ص 81.
19. مناقب : ج 2 ص 198.
20. روضه الواعظین : ج 1 ص 79. مناقب : ج 2 ص 198. بحار الانوار: ج 35 ص 13.
21. على (علیه السلام ) ولید الکعبه : ص 32.
22. على (علیه السلام ) ولید الکعبه : ص 32.
23. بحار الانوار: ج 35 ص 9 - 37.
24. مناقب : ج 2 ص 198.
25. بحار الانوار: ج 35 ص 22. مناقب : ج 2 ص 198.
26. بحار الانوار: ج 35 ص 18. مناقب : ج 2 ص 172. کشف الغمه : ج 1 ص 59.
27. مناقب : ج 2 ص 199.
28. مناقب : ج 2 ص 199.
29.قسمتهاى آخر خطبه 234 نهج البلاغه فیض الاسلام : ص 802.
موضوع مطلب : وقایع سیزده رجب، ولادت امام علی، القاب ، والدین، روز پدر، روز ول